próto stádio(staGe 0ne)

5K 793 235
                                    




میز مشکی رنگ دور زد و فیلتر سیگارش رو توی جا سیگار بلوری خاموش کرد

-چند نفر کشته شدن ؟

-سه نفر

-عاملش ؟

-گرفتیمش . توی اتاقتونه

اندرو سری تکون داد و کت سرمه رنگش رو توی تنش صاف کرد

بی هدف فکر هاشو به زبون اورد

ا-فکر میکردم اون اون انبار رها شده ست . میتونستیم با اون جنسا کسری محموله اخر رو برطرف کنیم . نمیدونم این لعنتی از کجا پیداش شده . تونستی بفهمی کیه ؟

-نه . کسی نمیشناستش

ا-کار خودمه

انگشت های اول دستش رو توی جیب تنگش فرو برد وبه جایی که فرد مورد نظر رو نگه داشته بودن رفت

قامت شخصی که روی صندلی نشسته بود از پشت توی چشمش بود

موهای تراشیده ش و گردن خم شده ش همه چیزی بود که میدید

با کنجکاوی جلوتر رفت مقابلش ایستاد

با صدای کمی شروع به صحبت کردن کرد

ا-تو صاحب اون انباری ؟

تغییری توی شخص مقابلش به وجود نیومد

اندرو بی صبر جلو اومد و مقابل صندلی چوبی کمی خم شد

ا-حرف بزن

صورتش به ارومی بالا اومد و به اندرو خیره شد

پلک ارومی زد و با لحن خالی و مخصوص خودش گفت

-اره اون جنسا ماله منه

اخم های اندرو توی هم رفت

صورتش رو انالیز کرد

صورت تراشیده و خشنش اشنا نبود اما چشماش ...

ا-زین ؟

زین نگاهش رو روی صورت اندرو چرخوند

انتظار نداشت حداقل اینقدر زود و قبل گفتن اسمش شناخته بشه

بدون برهم زدن حالتش توی چشمای سبز اندرو خیره شد

ز-میشناسیم همو ؟

اندرو با سردرگمی انگشتش رو زیر چونه ی زین گذاشت و سر زین رو بالاتر اورد

زین صورتش رو کنار کشید و فاصله ایجاد کرد

ا-تو زینی درسته ؟ زین مالیک ؟

زین لب هاشو تر کرد

ز-خودمم

اندرو لحظه ی دیگه ای به زین نگاه کرد بعد صاف ایستاد

دست های زین که به لبه ی صندلی با دستبند زنجیری بسته بود رو باز کرد و زین رو که تو سکوت همراهیش میکرد با خودش از اتاق بیرون برد

ALEKTO [ziam]Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin