fílos?(friENd?!)

7.2K 1.1K 305
                                    




دکتر از زین خواسته بود تا بیرون باشه و مشغول معاینه ی پای لیام بود .

زین تا لحظاتی قبل اونجا بود اما تشخیص دکتر این بود که گچ پاش برای معاینه ی بیشتر باز بشه و زین بعد از اینکه مطمئن شد لیام با این معاینه راحته اتاق رو ترک کرد و جایی توی راهرو ایستاده بود .

گوشی لیام توی دستش زنگ میزد و اسم استین روی صفحه خودنمایی میکرد . زین ترجیح میداد گوشی رو جواب نده .

همونطور که توی راهرو راه میرفت دید که دکتر بیرون اومد

به سمتش رفت

ز-دکتر

دکتر بعد از شناختن زین سلامی مختصر داد و توضیح داد

دکتر-متاسفانه پاش دررفتگی داشته و تشخیص داده نشده به خاطر وضعیت مُچش . الان گچ رو باز کردیم و باید در رفتگی رو جا بندازیم . فقط این بیشتر از حد معمول درد داره حتی . اگر فکر میکنید که لازمه ...

ز-لیام خیلی درد های زیاد تری رو تحمل کرده دکتر . جای نگرانی نیست

د-خیلی خب پس چند دقیقه دیگه انجام میشه و شما هم میتونید داخل باشید اگر میخواید

زین تشکر کرد و داخل اتاق رفت . لیام سرش رو به دستش تکیه داده بود و سعی داشت پاشو بی حرکت نگه داره . با دیدن زین منتظر نگاهش کرد

ز-گفت که باید جا بندازن پاتو

ل-اره میدونم به خودمم گفت

زین حتی به خودش اجازه نمیداد راجبه دردی که دکتر ازش حرف زده بود از لیام بپرسه . یکم مسخره به نظر میومد وقتی که زین میدونه لیام چه درد هایی رو تحمل کرد

گوشی لیام رو به دستش داد

ز-آستین چند بار زنگ زد

لیام سری تکون داد و شماره استین رو گرفت

آ-هی پسر ...

ل-هی آس

آ-خوبی ؟ میدونی چند وقته ندیدمت ؟

ل-ایتالیا خوب بود ؟

آ-عالی...کجایی الان بیام ببینمت

ل-بیمارستان

و قبل از اینکه بفهمه از دهنش در رفت . دستش رو کمی محکم روی پیشونیش کوبید

آ-چی ؟ بیمارستان برای چی ؟

ل-نه ببین چیز خاصی نیست یه مشکل کوچولو بود که ...

آ-لیام اسم بیمارستان . دارم میام اونجا

لیام ناچار اسم رو گفت و آستین تقریبا گوشی رو بدون خداحافظی قطع کرد

لیام با درموندگی به زین نگاه کرد

ALEKTO [ziam]Where stories live. Discover now