سلام سلالطفا بوک رو تو ریدینک لیستتون اد کنین..
ووت و کامنت یادتون نره..
بابی- خواب بودم..زین- شت..شت.. شت
بابی- فک کنم فرد بردش..
زین- چی؟ کجا بردش؟
بدون توجه به درد مچ پاش قدم برداشت و نتونست وزنشو تحمل کنه و زمین خورد..
زین- فاااک.. لعنتی باید همین امروز اینطوری بشه...
مشتشو به زمین کوبید و از زمین و زمان شاکی بود.. چطور میتونستن فرار کنن در حالی که نمیتونست یه قدم برداره..
از رو زمین بلند شد و لنگ لنگان سمت بیرون رفت.. هرکسی رو میدید راجب لویی میپرسید..
زین- بکی.. لویی رو ندیدی؟
جورج- چیکارش داری.. نمیتونی دودقیقه راحتش بزاری؟
زین- ور ور ور.. میگی کجاست یا دهنتو...
جورج- چته؟ داشت تو حیاط پشتی کمک باغبون میکرد..
زین- دفعه بعد که بخوای بامزه بشی میزنم صدای سگ بدی..
جورج- من که چیزی نگفتم.. دیونه..
خودشو به اونجا رسوند و لویی رو که کنار شیر اب با وسواس خودشو تمیز میکرد، از دور دید..
همونطور که از درو بهش نزدیک میشد کارهاشو نگاه میکرد.. کنار شیر اب نشسته بود و مشتشو با اب پر میکرد و صورتشو میشست.. دستشو رو گردنشو بازوهاش کشید و خودشو تمیز کرد.. کفشاشو در اورد و با حوصله شروع کرد به شستن پاهاش...
زین- لوییییی!
وقتی بهش رسید داد و زد و باعث شد پسرک بیچاره وحشتزده به پشت رو زمین بیافته..
دستاشو ستون بدنش کرد و بهشون تکیه داد..
لویی- زین.. هزار بار گفتم منو نترسون..
اخم کرده بود و حسابی دلخور بود.. حاظر نبود زین رو نگاه بکنه.. همیشه وقتایی که ناراحت بود از تماس چشمی پرهیز میکرد..
زین دستشو دور گردنش انداخت و اونو به خودش چسبوند..
زین- باید حرف بزنیم..
دستشو گرفت و اونو پشت درختا کشید.. دور و بر رو نگاه کرد و تا مطمعن بشه کسی اون اطراف نیست..
لویی- پات چی شده؟ چرا میلنگی؟
لویی با حالتی از بهت و ناراحتی پرسید..
زین- این باریش خیلی اشغاله.. فک کنم تورو به یه مردی به اسم لیام پین فروخته تو پروندت یه چک به اسم اون مرد بود... منم.. کمی مکث کرد و دوباره ادامه داد.. میخواد به یه فاحشه خونه بفروشه..
![](https://img.wattpad.com/cover/218065345-288-k3323.jpg)
أنت تقرأ
Here you are [z.m_l.s]
Fanfictionمحتواي +١٨ داره و لطفا اگه دوست نداريد نخونيد.. هیچوقت نمیتونست چشماشو، اون لحظه که بهش سرزنش تلخی میزد از یاد ببره.. چشمای افسونگری که تهدید کننده و وعده دهنده اونو به بازی گرفته بود... دوگوی سبز جذاب و پر حرارتی، که همه هستی لويى رو تا اونجایی که...