Iran
سلام سلام
این پارت طولانی تر از پارتای قبله پس لطفا گلایه نکنین...به نظر میاد خیلی زود به شرط رسیدین و اصلا فکر منو نمیکنین که نوشتن 6000 کلمه واقعا وقت گیره...
150 تا ووت و 500 کامنت وقت کافی بهم میده پارت بعد رو بنویسم...لطفا بوک رو تو ریدینگ لیستتون اد کنید
نفرين آمون بر كسايي كه ميان ميپرسن ادوار چه شكليه، قوربونت دوقلوان فقط ادوار بؤره و موهاش بلندتره
اين هري
اينم ادوار
نايلم يه موجود خنك كيوت در نظر بگيريد مثل اين، ظريف سفيد و نرم مثل دخترا
با دیدن ادوارد فهمیدن اینکه هر سه شون به فاک رفتن اصلا مشکل نبود... لبشو گزید و سعی کرد طوری رفتار کنه که انگار اونا رو نمیشناسه... غرغر های صاحب مغازه زیادی رو مخ بود و بابی اصلا حوصلشو نداشت...
YOU ARE READING
Here you are [z.m_l.s]
Fanfictionمحتواي +١٨ داره و لطفا اگه دوست نداريد نخونيد.. هیچوقت نمیتونست چشماشو، اون لحظه که بهش سرزنش تلخی میزد از یاد ببره.. چشمای افسونگری که تهدید کننده و وعده دهنده اونو به بازی گرفته بود... دوگوی سبز جذاب و پر حرارتی، که همه هستی لويى رو تا اونجایی که...