part18

2.2K 357 758
                                    

Iran
سلام سلام



برای اینکه فرایند اپ رو سرعت ببخشم نیازمند ووت و کامنتم.. شرط میزارم تا نیاید بپرسید کی اپ میکنی.. اگه ووت به 130 برسه و کامنت 300


لطفا بوک رو تو ریدینگ لیستتون اد کنید


پشت میز کارش نشسته بود به عکس روی روزنامه خیره شده بود.. قرار بود خیلی خوش بگدره.. زین کوچولو با اون دهن گشادش به زودی تاوان همه دخالت های بیجاشو میداد.. مطمعن بود قیافه زین اشناست و شان کسی نبود پسر کیوتی مثل اون رو فراموش کنه.. حتی اگه عکسش روی روزنامه میبود..

جردن درحالی که دستای خونیشو پاک میکرد بهش نزدیک شد..

جردن- با نایل به کجا رسیدی؟ این حد از صبر و حوصله ای که به خرج میدی واقعا بی سابقست..

به عنکبوتی که تو یه اکواریوم شیشه ای بین تارهاش منتظر طعمه بود خیره شد.. ساعت ها منتظر میموند و از قبل رشته به رشته دامشو بافته بود.. تنها چیزی مهم، زمان بود.. برای هر چیزی که ارزشش رو داشت تا هر وقت لازم بود صبر مبکرد..

فلش بک

هوا سرد و بارونی لندن باعث شده بود شان یقه های کتشو بالا بده و برای رسیدن به بار عجله کنه.. میتونست سرمای کشنده لندن رو با پیک مشروب از بین ببره....

اونجا پاتق سال بالایی ها و ترم اخر ها بود.. معمولا همه همو میشناختن.. مالک بار، چاد دوستش بود و شان زیاد به اونجا میرفت.. وقتی وارد بار شد چهره های جدیدی توجهشو جلب کرد.. ولی بشتر از همه پسر کم سن و سالی که از جلوش رد شدف براش جذاب بود..

بیشتر از 16 سال نداشت و مطمعنا نمیتونست دانشجو باشه.. شان میتونست قسم بخوره اون از هر کسی که دیده لوند تره.. کارهاش بیشتر از اینکه بامزه باشه سکس و هات بود..

شان- چهره های جدید میبینم..

چاد- این به خاطر اینه که خیلی وقته اینجا نیومدی.. ورودی های این ترمن.. بهشون نمیخوره نه؟

شان- چطور نرسیده اینطورر باهم جور شدن؟

از رو شونش جمعی که دنج ترین نقطه بار تجمع کرده بودن رو دید زد..

چاد- خیلی شررن.. توصیه میکنم نزدیکشون نشو..

نایل- چاد یه بطری باربن میخوام..

حالا که میتونست از نزدیک اون مخلوق ظریف رو ببینه براش بیشتر قابل تحسین بود.. موهای بور رو بدنش به سختی دیده میشد و پوست صاف و سفیدش مثل پنبه بود.. شان رو برای لمس کردنش وسوسه میکرد..

چشمای ابی رنگی که پشت شیشه های عینک بود، قشنگترین جزع صورتش رو تشکیل میداد..

کنار شان رو صندلی نشست و انقد مست بود که نمیتونست سرشو رو گردنش نگه داره.. سرشو به میز تکیه داد تا چاد بطری رو براش بیاره..

Here you are  [z.m_l.s]Where stories live. Discover now