part 9

2.4K 357 666
                                    


❤️❤️سلام سلام❤️❤️

❤️لطفا بوک رو تو ریدینگ لیستتون اد کنید❤️


ووت⭐️⭐️ و کامنت 💌 یادتون نره چون باعث میشه برای نوشتن انگیزه بگیرم..❤️


🤔 خب پارت قبل که یادتون نرفته ایشالا، زین و نایل از دست لوکا فرار کردن و ادوارد لویی رو تا مرز سکته کردن پیش برد و هری اومد همه رو جمع کرد و لویی رو برد به اتاقش..🤔

پارت بعد
لیام بهش نزدیک شد و جلوش ایستاد.. اینکه لیام انقد بهش نزدیک بود باعث میشد احساس کنه بدنش تو کوره اتیشه.. صورت زین رو با دستاش قاب گرفت و لباش به ارومی روی لبای زین گذاشت.. دستشو زیر پیراهنش فرو کرد و پوستشو لمس میکرد..

هر لمس از طرفش باعث میشد پوست تنشو به اتیش بکشه.. دستشو پایین برد وقتی بین پاهای زین رو لمس کرد، دستشو سریع عقب کشید و از زین جدا شد..

لیام- تو پسری؟ تو..

از خواب پرید.. نفس نفس میزد و حسابی عرق کرده بود.. هوا کامل روشن نشده بود و نایل کنارش هفت پادشاه رو خواب میدید..

زین- فاک.. چقد ترسیدم...

پتو رو از رو پاهاش کنار زد و با دیدن اینکه سفت شده کم مونده بود داد بزنه.. به سختی خودشو کنترل کرد.. دستای مشت شدشو کنار بدنش تکون داد..

زین- لعنت بهت لیام پین.. لعنت بهت..

بالش رو تو دستاش محکم فشار داد و چند بار بهش مشت زد..

نایل- زین؟ خوبی؟

نایل خواب و بیدار بود و به ارومی زمزمه کرد..

زین- نه.. لعنت بهش..

از اتاق بیرون رفت و باید برای درد پایین تنش یه کاری میکرد.. اینکه راجب لیام خواب خیس ببینه واقعا نا امید کننده بود..

زین- لعنت به من.. لعنت بهت، لیام نفهم سکسی هات بیشعور

وقتی به اتاق برگشت نایل به دیوار تکیه داده بود و داشت پیرهنشو تو تنش مرتب میکرد..

نایل- کجا رفتی؟

تو رختخوابشون برگشت و سرشو رو پاهای نایل گذاشت.. خوابش میومد و نمیخواست بیدار شه.. از حرکت انگشتای نایل بین موهاش لدت میبرد..

زین- نایل تو لیام رو میشناسی؟ دیشب تو کلاب باهات خیلی گرم گرفته بود..

نایل- اره وقتی خونه استایلزا بودم خیلی میومد.. دکتر خونوادگیشونه.. دوست دوران بچگیه هریه و هری ازش خوشش میاد..

زین- چی؟؟؟ اون کثافت از لیام خوشش میاد؟

بلند شد و روبرروی نایل نشست..

Here you are  [z.m_l.s]Where stories live. Discover now