Chapter 24.

1.3K 526 393
                                    

محدودیت سنی علامت‌زده شده.

چپتر بیست و چهارم.

ایون و گوک، با خوشحالی لبِ دریا نشسته بودند و قلعه‌های شنی درست می‌کردند.
یورا به آسمان خیره شد:
-ای کاش یکم نور بود آفتاب می‌گرفتم.

-اوایلِ تابستونِ بعدی هم میایم نونا! من و تو آفتاب می‌گیریم.
بکهیون گفت و یورا رو به خنده آورد. چانیول چند قدم اون طرف‌تر نشسته بود و به بچه ها نگاه می‌کرد.

یورا با آرنج به پهلوی بک زد و با شیطنت گفت:
-بچه دوست داره ها! باید برای داداشم بچه بیاری...وای فکرکن! عمه میشم.
بکهیون بلند بلند خندید و توجه چانیول جلب شد. با لبخندِ عجیبی بهش خیره شده بود و باعث شد که بکهیون کمی معذب بشه. سرش رو پایین انداخت و سکوت کرد.

-شما ها هنوز از هم خجالت می کشید؟

چانیول برای جواب دادن به سوالِ یورا نزدیک‌تر رفت، کنارِ بکهیون نشست و توی بغلِ خودش کشیدش:
-نخیر! چه خجالتی...من و هیونی از همون اول انگار همدیگه رو میشناختیم. یه جوری مثل زندگی قبلی یا چه میدونم، دژاوو...از همون اول فکرمی‌کردم صد ساله که میشناسمش.

بکهیون از استرس کمی به لرزه افتاد اما خودش رو کنترل کرد.
-خیلی بهم میاید!

بکهیون موبایلش رو که توی جیب ش ویبره میرفت بیرون کشید و با دیدنِ شماره ناشناس اخم کرد. جواب داد:
-بله؟

-منم آقای بیون! خوبید؟
صدای دخترونه ای گفت.

-شما؟
چانیول که توجهش جلب شده بود، اخم کرد.

-رزم! جین رز.

-عا رزی. حالت چطوره؟
بکهیون با مهربونی گفت و باعث شد اخمِ چانیول عمیق‌تر شه.

-من خوبم آقای بیون. می‌خواستم بهتون بگم که این هفته گالری بیشترین بازدیدها رو داشت و اینکه چندتا از تابلوهاتون فروش رفت. من به بالاترین قیمت فروختم. میخواستم شماره کارتتون رو بگیرم اگه بهش نیاز دارید.

-دقیقا چند تا فروختی؟

-پنج تا.

-پولِ یکی‌اش رو برای خودت بردار و چهارتای دیگه رو بریز به حساب خیریه..

-اما...

-همین که گفتم. کاری نداری؟

-نه آقای بیون.

-خداحافظ مو صورتی.
بکهیون با خنده گفت و قطع کرد.

چانیول که طیِ مکالمه با جهنمی‌ترین اخم ممکن بهش خیره شده بود پرسید:
-کیه این موصورتیِ اعجاب انگیز؟

بکهیون که خنده‌اش عمیق‌تر شده بود گفت:
-عالی گفتی. با همین اسم سیوش میکنم.

-هی بیون بکهیون!
چانیول با حرص گوشی رو از دستش کشید. چه مرگش شده بود؟ اون که هیچوقت حسودی نمی‌کرد.
یورا نگاه متعجبش رو به بچه‌هاش داد و سعی کرد تا خنده‌اش رو کنترل کنه.

Lost my mind.Where stories live. Discover now