Chapter 25.

1.2K 512 394
                                    

شرط ووت: +68
این چپتر خیلی برای من ارزشمنده و لطفا بخش آخرش رو حتما با آهنگ tolerate it-Taylor swift بخونید تا حس بهتون منتقل بشه.
----------------------------------

چپتر بیست و پنجم.

سیزده روز از شدت گرفتنِ وخامتِ حال بکهیون گذشته بود و دردش کمتر شده بود.

ماهِ سپتامبر داشت به پایانِ خودش می رسید و تمامِ کاری که چانیول می کرد، سرزدن های گاه و بیگاه به ایوا و برگشتن به بیمارستان بود.

شاید پاییز واقعا شوم بود، نه؟

قلبِ بکهیون چیزی رو فراموش نکرده بود، قرار هم نبود این اتفاق بیفته.

چطور می تونست ترس و سرمای وحشتناکِ سقوط رو تجربه کنه و بعد کسی که هلش داده رو ببخشه؟

چانیول از چشمِ خانم بیون و دیوید خودش رو مخفی می کرد و هربار که ایوا می پرسید که وقت ش رو کجا میگذرونه، جواب های مسخره ای می داد.

حالا توی اتاقِ دکترِ بکهیون نشسته بودند و با چشم های نگران از درخواستِ ابلهانه شون، به اون مرد خیره بودند.

-"نمی تونم این اجازه رو بدم بکهیون."دکتر اعتراض کرد.

-"دکتر، این تنها چیزیه که می خوام..."

-"ولی تجهیزات لازمه...تو باید مدام اکسیژن بگیری! نمی تونی از بیمارستان خارج بشی اون هم برای این همه وقت.."

-"من پولِ کافی دارم دکتر...می تونم یه دونه از اون دستگاه ها بخرم."

دکتر رسیدِ فروش دستگاه اکسیژن رو جلوی بکهیون گذاشت و به قیمتش اشاره کرد:"انقدر پول داری؟"

-"بله، نقد دارم!"
و بعد از چانیول خواست تا کیفِ پول رو روی میز قرار بده.

اون دو نفر، فکرِ همه چیز رو کرده بودن.

دکتر با کلافگی گفت:"نامه ترخیص ت رو بدون حضور مادرت نمی تونم امضا کنم."

Lost my mind.Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon