Arrivederci.

1.5K 413 131
                                    

من تازه فشارم اومد بالا و خواستم خداحافظی کرده باشم،
هرچند هنوز کمی گیجم چون خداحافظی با لاست برام سخت بود و هست.

همیشه شما بودید که گریه می‌کردید، اما این پارت‌هایی نهایی رو من با اشکهایی که بند نمیومدن نوشتم...
هزاران هزار حرف داشتم برای نوشتن،
اما الان که یه جورایی این خداحافظی محسوب میشه فقط می‌تونم حرفهای پراکنده ای بزنم.
من نوشتنِ لاست رو در بهار شروع کردم،
همون ماه مارچی که بکهیونمون پشتِ پنجره با شلوارکِ جینِ روشنش منتظرِ چانیول می‌موند تا به هم به رودخونه برن...
فصلی که بعد از زمستان میاد و برام همیشه پر از امیده.

روحِ سرکشم یک روز بیون بکهیون رو پشتِ یکی از پنجره‌های ورونا دید و مجبورم کرد بنویسمش...
بیون بکهیونی که اولین تصویری که شما ازش دیدید، یه پسرِ عجیب و غریبِ مو یخی بود که به خودش گرسنگی می‌داد و روشِ بیدار شدنش با همه‌ی مردم فرق داشت و من از الان دلتنگشم...

لاست اولین فیکشنِ بلندی بود که نوشتم،
هرگز فیکشن ننوشته بودم و فقط متن‌های معمولی و رمان‌های معمولی می‌نوشتم که آدم‌های معمولی بخونن و چه خوب که این فیکشنِ فانتزیِ غیرمعمولی رو همراهم بهش بال و پر دادید...
من همه‌تون رو تقریبا با اسم اکانت، عکس پروفایل و حتی ویژگی نظر دادن‌تون می‌شناختم و پا به پای هم لاست رو تمومش کردیم.

من می‌خواستم لاست دور از کلیشه باشه و با وجودِ ژانرِ فانتزی، واقع‌گرایانه باشه.
امیدوارم از بکهیون زنده موندن در سخت ترین شرایط،
از دیوید و جونگین عشقِ واقعی،
از لوهان بهبود یافتن،
از یورا قوی و استوار بودن،
از کیونگسو لذتِ زندگی بردن،
از ایوا بخشیدن،
از سهون دوستی و وفاداری، و از چانیول جبران کردنِ اشتباهات رو یاد گرفته باشیم، همه‌مون
نمی‌خواستم تصویرِ پاک و بی گناهی از عشق ارائه بدم چون به نظرم عشق رنگها و شکلهای مختلفی داره،
همینطور نمی‌خواستم کاراکترهام بی‌نقص باشن چون واقعا کدوم از ما بی نقص ایم؟
شاید اگر چانیول و بکهیونِ گذشته بالغ تر بودند اون مشکلات پیش نمیومد اما کدوم فردِ بیست ساله ای اطرافِ ما اونقدر بالغه؟

درکل،
زندگی ای پر از شمع و آرامش رو براتون آرزو می کنم...
زندگی ای پر از عطرِ شکوفه های گیلاس و عشق به خودتون، چیزی که جونگین بهمون یاد داد و امیدوارم در ذهنِ همه مون ماندگار باشه.

برای زنده نگه داشتنِ لاست حتما نظراتتون رو در گپِ کامنتِ تلگرام و یا واتپد برام بنویسید.
امیدوارم ذره ای دوستش داشته باشید و برای بهتر دیده شدنش و زنده موندنش، اگر تا الان ووت‌ نمی‌دادید ستاره‌ها رو لمس کنید و به بقیه معرفی‌ش کنید.
فیکشنِ دیگه ای که در حال آپه "پارالیان" هست و فکرکنم بتونید دوستش داشته باشید🌿
و در آخر،
هر پایانی، پایانه...
و من فکرنکنم هرگز بتونم برای لاست افتراستوری بنویسم اما اکانت رو توی فالووینگ‌هاتون داشته باشید که اگر خبری شد مطلع بشید چون دیگه داخل این کتاب نمی‌تونم اطلاع بدم.

بیاید اهنگ lost my mind- finneas، که لینکش رو گذاشتم با هم گوش بدیم و از تمام کاراکتر‌ها خداحافظی کنیم.
هرچند هنوز هم برای من سخته.

Lost my mind.Where stories live. Discover now