با نور ملایمی که به چشمش خورد خواب سبکش شکسته شد و پلکاش به نرمی از هم فاصله گرفت.
چند لحظهایی گیج نگاهش رو داخل اتاق چرخوند و پلک زد تا اینکه جرقهای داخل ذهنش زده شد .
ناباور چشماش گشاد شد و نگاهی به کنارش ، روی تخت انداخت .
با دیدن موهای بلوندی که تنها از ملافه بیرون زده بود آب دهنش رو قورت داد .
اون واقعا دیشب با جیمین رابطه داشت ؟!
ملافه رو از روی خودش کنار زد و با دیدن تن برهنهش که تنها پایین تنش با لباس زیری پوشیده شده بود خنده ناباوری کرد .
شب گذشته جیمین فقط ازش خواسته بود که ببوستش اما جونگکوک وقتی به خودش اومد که هردو برهنه روی تخت بودند .
میخواست عقب بکشه اما جیمین بهش اجازه نداده بود !
پسرک کنارش دیشب بدجور هوس برانگیز و شهوتی شده بود و مسلما جونگکوک هم باهاش مشکلی نداشت.با احساس خوشایندی که داخل قلبش پیچید لبش رو با خوشحالی گاز گرفت و لبخند پررنگی زد .
دستش رو با علاقه جلو برد و مردد روی موهای ابریشمی پسر کشید .
همزمان نگاهی به ساعت روی میز کنار تخت انداخت و ابرویی بالا انداخت .
فقط یکساعت وقت داشت تا به قرارش با پدرش برسه .
اما اگه کمی دیرتر میرسید پدرش درک میکرد نه؟آروم بدون اینکه جیمین رو بیدار کنه از روی تخت بلند شد و سمت کمد لباس رفت .
دیشب بعداز به خواب رفتن جیمین از فرصت استفاده کرده بود و دوش گرفته بود پس نیازی به حموم دوباره نبود .با تلاش بر به وجود نیاوردن هیچ گونه صدایی طبقه پایین رفت و قهوه ساز رو روشن کرد .
جونگکوک واقعا به سلامتی خودش اهمیت میداد و معتقد بود که صبحانه مهم ترین وعدهی غذاییه.
با روحیهایی شاد درحالی که آهنگی رو زیر لب زمزمه میکرد مشغول آماده کردن صبحانه شد .
با گذاشتن معجونی که از میوههای مختلف درست کرده بود روی میز ، خندون سمت طبقهی بالا رفت .
به آرومی در اتاق رو باز کرد و عکسالعملِ سریعِ جسم زیر ملافه رو دید .
با پی بردن به بیدار بودن جیمین لبخند شیطونی زد و وارد اتاق شد .میدونست پسر الان اونقدری خجالت میکشه که قرار نیست به همین زودی روبه روش ظاهر بشه .
پس آلفا هم سورپرایزش میکرد !از طرفی جونگکوک نگران بود که مبادا دیشب زیادی روی کرده !
جونگکوک زمان سکس اصلا شباهتی به شخصیتی که در طول روز داشت نبود .
اون واقعا بعضی مواقع بی احتیاط و وحشی میشد ! این رو هم خودش قبول داشت .اما اصلا نگران این نبود که جیمین از رابطهی شب قبل ناراضی باشه چون ناله هایی که تمام شب داخل گوشش پیچیده بود به هیچ وجه نشونهایی از نارضایتی داخلشون مشهود نبود .
YOU ARE READING
A NIGHT WITHOUT STAR'S
Fanfiction📌[نام داستان: شبی بدون ستارهها ] 📌 [ژانر : عاشقانه ، اسمات ، جنایی ، امگاورس ، انگست ] 📌[ زوج : کوکمین ] 📌[خلاصه: جئون جونگکوک و کیم جیمین آلفا و امگایی که با یک قاشق طلایی داخل دهانشون به دنیا اومدن و به زودی قراره یک ازدواج تجاری بینشون رخ...