پلکهاش به آرومی از هم فاصله گرفتن و نگاه گیجش داخل اتاق تاریک چرخید.
خمیازه کوتاهی کشید و با بلند شدن از روی تخت جیمین و هانولی که خواب بودند رو چک کرد.پردههای اتاق رو کاملا بهم چسبوند کرد و آباژور رو روشن کرد.
قصدی برای بیدار کردن هیچکدومشون نداشت. امیدوار بود خواب حداقل مقدار کمی هم که شده درد جیمین رو التیام بده.
از اتاق خارج شد و برای اطمینان در اتاق رو باز گذاشت.موبایلش رو از اتاق خودش برداشت و با رفتن به آشپزخونه قهوه ساز رو روشن کرد.
پشت کانتر نشست و با دست کشیدن به صورتش آهی کشید.
موبایل رو روشن کرد و با وارد شدن به برنامه مخاطبین شمارهای کسی رو گرفت.بعداز سه بوق بلاخره صدای مرد به گوشش رسید « واو ببین کی دوباره کارش بهم گیره کرده و زنگ زده! جئون جونگکوک »
خندهی بیحالی کرد و جواب داد « شرمنده پسر، درگیر بودم و از طرفی چون میدونم فقط تو از پس این کار برمیایی بهت زنگ زدم »
ویلیام از پشت خط نمادین نگاهی به ناخوناش انداخت و نیشخندی زد.
# « ایندفعه میخوام کیُ نفله کنم عزیزم؟ »لب لیسید و گیرایی مرد رو از درون تحسین کرد.
با یادآوری موضوعی که بخاطرش با ویلیام تماس گرفته بود اخمی کرد و دستش به پیشونیش کشید.نگاهی به طبقهی بالا انداخت و جواب داد « اطلاعات و آدرسش رو برات میفرستم فقط میخوام این رو یک اتفاق جلوه بدی ، میدونی که چی میگم؟ »
# « منظورت اینه که طوری بزنمش که فکر کنه خودش مقصر بوده درسته؟ »
_ « اوهوم »
ویلیام همین الانش هم میدونست که چطور قرارها کارش رو انجام بده.
با اینکه جونگکوک نمیدید اما ابرویی بالا انداخت و گفت « میدونی که اینکارا یکم خرج داره رفیق »با دیدن جیمین که از اتاق بیرون میومد لب زد « مشکلی نیست بعداز انجام کار مبلغش رو بهم بگو برات واریز میکنم »
# « میزان کتک کاری رو برام پیامک کن »
اوکی گفت و با فاصله دادن موبایل از گوشش تماس رو قطع کرد.
موبایلش رو کنار گذاشت و همزمان جیمین وارد آشپزخونه شد.
پسر نگاهی به جونگکوک انداخت و بعد آروم روی صندلی، روبه روی آلفا نشست و نگاهش رو به میز داد.گردنش رو مقداری خم کرد و درحالی که برای دیدن چشمهای جیمین تلاش میکرد آروم پرسید « حالت خوبه؟ »
بدون اینکه حرفی بزنه فقط سر تکون داد.
پلک زد و با بلند شدن از روی صندلی سمت قهوه ساز رفت و برای خودش امریکانو درست کرد.
برای جیمین هم داخل ماگش قهوه ریخت و مقداری شیر هم بهش اضافه کرد.
VOUS LISEZ
A NIGHT WITHOUT STAR'S
Fanfiction📌[نام داستان: شبی بدون ستارهها ] 📌 [ژانر : عاشقانه ، اسمات ، جنایی ، امگاورس ، انگست ] 📌[ زوج : کوکمین ] 📌[خلاصه: جئون جونگکوک و کیم جیمین آلفا و امگایی که با یک قاشق طلایی داخل دهانشون به دنیا اومدن و به زودی قراره یک ازدواج تجاری بینشون رخ...