📌 [ PART SIX ]

1.1K 232 12
                                    

همون‌طور که به تاج تخت تکیه داده بود داخل سایت های مختلف می‌گشت.
جیمین هم در حالی که کنارش نشسته بود و با آیپدش مشغول بود .

جونگ‌کوک‌ اصولاً آدم فضولی نبود و داخل کارهای بقیه سرکش نمی‌کشید و برای مهم نبود
اما جونگ‌کوک‌ در رابطه با جیمین کاملا برعکس عمل میکرد .
فقط لحظه‌ی اول نگاهی به صفحه آیپد انداخت و پسر رو در حال ساختن طرح لگویی برای یک شرکت تبلیغاتی دیده بود .

بعداز اون نه تنها هیچ حرفی بینشون رد و بدل نشده بود بلکه حتی بهم نگاه هم نکرده بودند.

تا اینکه جیمین با حرفی که زد  غافلگیرش کرد.

+ « از کامیلا عکس داری؟ »

پلکی زد و متعجب سمت پسر چرخید .

_ « ام ..چرا ؟ »

+ « امروز وقتی گفتم که گرافیک خوندم ازم خواهش کرد که یه آرت ازش بکشم ، بخاطر همین فکر کردم تا سرم خلوته بِکشمش »

چینی به بینش داد و جیمین قوی شدن رایحه آلفا رو حس کرد .

_ « عکس تکی ازش ندارم فقط عکسای دونفرمون داخل گالریمه اما اگه تکی میخوای میتونی به خودش بگی یا اکانت اینستاش رو چک کنی »

با کمی تعلل جواب داد « همون عکس دونفره بهتره »

سری تکون داد و دوباره مشغول موبایلش شد .
_ « برات می‌فرستمش »

هومی کرد که دوباره با رسیدن سوالی به ذهنش مردد پرسید « شاید به من ربطی نداره اما از اینکه کامیلا به مراسم ازدواج نیومد ناراحت نشدی ؟ به هرحال اون دوست صمیمی توعه و امروز فهمیدم که چقدر رابطتتون خوبه اما تو فقط یکبار ازدواج می‌کنی و کامیلا میتونست باز هم به کنسرت بره »

لبخند کمرنگی زد و جواب داد « خب نه‌ که نخواسته باشه بیاد فقط بلیط گیرش نیومد ، کنسرت به ساعت کره صبح بود و میتونست تا شب خودش رو برسونه، من و خودش سعی کردیم هرجور شده بلیط برگشت براش پیدا کنیم اما متاسفانه تمام پروازها پر بود پس نمیشد کاریش کرد نه ؟ خودش هم ناراحت بود اما گفت که جبران می‌کنه »
و شونه‌هاش رو بالا انداخت .

به معنای فهمیدن سرش رو تکون داد.
قصد دخالت نداشت فقط سئوالی که ذهنش رو مشغول کرده بود رو پرسید .

بعداز مدتی طولانی جونگ‌کوک‌ با قفل شدن نگاهش به مقاله‌ایی که خبراز جدایی زوجی تجاری میداد سمت جیمین چرخید و مردد پرسید « اگه .. اگه روزی این شراکت به پایان برسه _ »
حرفش رو ادامه نداد .

میدونست که جیمین منظورش رو گرفته چون حالا اونم با نگاهی تیره بهش خیره بود .

جیمین کمی تردید کرد و سپس محکم ادامه داد « ماهم از هم جدا میشیم ! »
و سمت آیپدش برگشت .

A NIGHT WITHOUT STAR'S Where stories live. Discover now