شرط ووت : ۸۰
***پاکت کاغذی رو روی میز جلوی جونگکوک گذاشت و گفت « اینم مدارکی که میخواستی »
بعد انگشتش رو به حالت تهدید بالا آورد و ادامه داد « آخرین باری باشه که منُ بخاطر همچین مسائل بی ارزشی از لس آنجلس تا اینجا میکشونی جئون »
اعتنایی به مرد نذاشت و همونطور که سر پاکت رو پاره میکرد که دیوید اضافه کرد « پارک سونگهون ، قبلا حساب دارِ یه شرکت بوده اما به جرم اختلاس اخراجش کردن ، الان داخل یکی از محلههای قدیمی کره زندگی میکنه ، بیکاره و همچنین چندبار به جرم دزدی و آزار جنسی به زندان افتاده »
سری تکون داد و با اینکه داخل پاکت همه چیز نوشته شده بود پرسید « چند سالشه؟ »
# « ۵۲ سال ، اگه طبق ۲۵ سال پیش بخوایم حساب کنیم اون موقع ۲۷سالش بوده »
با اینکه میدونست دیوید کارش رو بلده نگاه پر تردیدی به مرد انداخت و پرسید « مطمئنی که خودشه؟ »
نگاه پر تمسخری به جونگکوک انداخت و جواب داد « معلومه که آره! اما برای اطمینان بیشتر باید یه کار دیگه انجام بدیم! چیزی که ازت خواستم رو جور کردی؟ »
هومی کرد و پلاستیک زیپی کوچیکی رو که داخلش تار موی مشکی و بلوندی بود رو به دست مرد داد.
_ « بعداز اینکه جواب تست اومد بهم خبر بده »
سری تکون داد و بعد با سرگرمی اطراف خونه رو نگاه کرد و اضافه کرد « خیلی کنجکاوم دلیل این تنش رو ببینم! میخوام ببینم ارزش این رو داشت که بخاطر اون تا کره اومدم یا نه »
روی کاناپه نشست و درحالی که اطلاعات داخل برگههارو به ذهن میسپارد جواب داد « حالش زیاد خوب نبود ، احتمالا خوابه »
حرف جونگکوک تموم شد که بلافاصله دیوید با نیشخند گفت « مثل اینکه زیاد حالش بد نیست، اوه پسر! اون واقعا ارزشش رو داشت! »
نیم نگاهش رو بین جیمین که بالای راه پلهها بود و دیوید چرخوند و بعد به کارش ادامه داد.
این چیزا خیلی وقت بود که دیگه براش اهمیتی نداشت.جیمین با اخم درحالی که یک دستش رو زیر شکمش گذاشته بود و دست دیگش روی نردههای پلهها بودند آروم آروم از روی پلهها پایین اومد و بلند گفت « جونگکوک؟! »
هومی سوالی زیر لب گفت اما روش رو برنگردوند.
جیمین با رسیدن به دو پلهی آخر ایستاد و به مرد غریبهایی نگاه کرد که وسط سالن ایستاده بود و کمی اون ورتر جونگکوک سخت مشغول خوندن چیزی بود.
دیوید بی خجالت جلو رفت و با گرفتن دست سفید و تپل جیمین بوسهای روی سطح صافش گذاشت و گفت « دیوید مین هستم ، خوشبختم از دیدنتون آقای کیم »
YOU ARE READING
A NIGHT WITHOUT STAR'S
Fanfiction📌[نام داستان: شبی بدون ستارهها ] 📌 [ژانر : عاشقانه ، اسمات ، جنایی ، امگاورس ، انگست ] 📌[ زوج : کوکمین ] 📌[خلاصه: جئون جونگکوک و کیم جیمین آلفا و امگایی که با یک قاشق طلایی داخل دهانشون به دنیا اومدن و به زودی قراره یک ازدواج تجاری بینشون رخ...