📌 [ PART TWENTY SIX ]

791 176 137
                                    

شرط ووت : ۸۰
***

پاکت کاغذی رو روی میز جلوی جونگ‌کوک‌ گذاشت و گفت « اینم مدارکی که میخواستی »

بعد انگشتش رو به حالت تهدید بالا آورد و ادامه داد « آخرین باری باشه که منُ بخاطر همچین مسائل بی ارزشی از لس آنجلس تا اینجا می‌کشونی جئون »

اعتنایی به مرد نذاشت و همون‌طور که سر پاکت رو پاره میکرد که دیوید اضافه کرد « پارک سونگ‌هون ، قبلا حساب دارِ یه شرکت بوده اما به جرم اختلاس اخراجش کردن ، الان داخل یکی از محله‌های قدیمی کره زندگی می‌کنه ، بیکاره و همچنین چندبار به جرم دزدی و آزار جنسی به زندان افتاده »

سری تکون داد و با اینکه داخل پاکت همه چیز نوشته شده بود پرسید « چند سالشه؟ »

# « ۵۲ سال ، اگه طبق ۲۵ سال پیش بخوایم حساب کنیم اون موقع ۲۷سالش بوده »

با اینکه میدونست دیوید کارش رو بلده نگاه پر تردیدی به مرد انداخت و پرسید « مطمئنی که خودشه؟ »

نگاه پر تمسخری به جونگ‌کوک‌ انداخت و جواب داد « معلومه که آره! اما برای اطمینان بیشتر باید یه کار دیگه انجام بدیم! چیزی که ازت خواستم رو جور کردی؟ »

هومی کرد و پلاستیک زیپی کوچیکی رو که داخلش تار موی مشکی و بلوندی بود رو به دست مرد داد.

_ « بعداز اینکه جواب تست اومد بهم خبر بده »

سری تکون داد و بعد با سرگرمی اطراف خونه رو نگاه کرد و اضافه کرد « خیلی کنجکاوم دلیل این تنش رو ببینم! می‌خوام ببینم ارزش این رو داشت که بخاطر اون تا کره اومدم یا نه »

روی کاناپه نشست و درحالی که اطلاعات داخل برگه‌هارو به ذهن می‌سپارد جواب داد « حالش زیاد خوب نبود ، احتمالا خوابه »

حرف جونگ‌کوک‌ تموم شد که بلافاصله دیوید با نیشخند گفت « مثل اینکه زیاد حالش بد نیست، اوه پسر! اون واقعا ارزشش رو داشت! »

نیم نگاهش رو بین جیمین که بالای راه پله‌ها بود و دیوید چرخوند و بعد به کارش ادامه داد.
این چیزا خیلی وقت بود که دیگه براش اهمیتی نداشت.

جیمین با اخم درحالی که یک دستش رو زیر شکمش گذاشته بود و دست دیگش روی نرده‌های پله‌ها بودند آروم آروم از روی پله‌ها پایین اومد و بلند گفت « جونگ‌کوک‌؟! »

هومی سوالی زیر لب گفت اما روش رو برنگردوند.

جیمین با رسیدن به دو پله‌ی آخر ایستاد و به مرد غریبه‌ایی نگاه کرد که وسط سالن ایستاده بود و کمی اون ور‌تر جونگ‌کوک‌ سخت مشغول خوندن چیزی بود.

دیوید بی خجالت جلو رفت و با گرفتن دست سفید و تپل جیمین بوسه‌ای روی سطح صافش گذاشت و گفت « دیوید مین هستم ، خوشبختم از دیدنتون آقای کیم »

A NIGHT WITHOUT STAR'S Where stories live. Discover now