⏳Part9⌛

2.8K 549 264
                                    

بزاقش رو به سختی قورت داد و به مسیر مقابلش چشم دوخت. صدای خش خش مانندی از داخل بیسیم پخش شد و نگاه هردوی اونا روی بیسیم چرخید.

+هی...ماتو...صدامو میشنویی؟...ماتو...اونجایی؟

اون صدا با اینکه به سختی قابل شنیدن بود ولی تهیونگ به خوبی تشخیصش داد و تو یه حرکت خم شد و بیسیم رو زودتر از جونگوک برداشت.

_ماتو؟ اسمت ماتوعه؟

تهیونگ جوابشو نداد و جونگوک چشماشو توی کاسه چرخوند، یه گروگان گیر زخمی که نه تنها اعصاب نداشت بلکه هرلحظه هم ممکن بود از کوره در بره و یه گلوله توی پیشونی پسر کوچیکتر خالی کنه.

بیسیم رو وصل کرد و به لباش چسبوند.

+جین

+اوه خدای من!...خدای من پسر تو زنده ای!...خداروشکر!...

یکدفعه از کوره در رفت و فریاد زد:

+میدونی چقدر نگرانت شدم پسره ی احمق!!!

پوزخندی روی لبای جونگوک نشست و بدون نگاه کردن به گروگانگیرش زیر لب زمزمه کرد:

_خدا؟ پس خدارم میشناسین! جالبه!

+من خوبم چیزی واسه ی نگرانی نیست

_ولی من نیستم...اون لعنتی رو بگیر اونور!!!!

جونگوک داد زدو تهیونگ با یه چشم غره بهش فهموند که اگه دهنشو نبنده اتفاقات خوبی براش نمیوفته.

وقتی مطئمن شد که دیگه قرار نیست صدایی از جانب اون گروگان پر سرو صدا به گوش برسه دوباره شروع به حرف زدن با بیسیم کرد.

+به کمکت احتیاج دارم جین...انزو کجاست؟

+اینجا نیست ولی میتونم زود پیداش کنم

+خوبه...

نیم نگاهی به گروگانش که گوشاشو برای شنیدن حرفای تهیونگ تیز کرده بود انداخت و تن صداشو پایین تر آورد.

+انزو...رو پیداکن و...بیایین اسکله...اونجا همو میبینیم

+فقط تحمل کن، زود خودمونو میرسونیم

+بهت اعتماد دارم

=

تا اسکله یک ساعت و نیم راه بود و هردوی اونها به شدت خسته بودن، یکی از درد و دیگری ازهدایت کردن هلیکوپتر. سخت ترین قسمت ماجرا برای پسرکوچیکتر زمان فرود اومدن بود، با اینکه تعداد دفعاتی که با پدبزرگش تمرین کرده بود بیشمار بودن ولی هنوزهم توی اون وضعیت کمی می ترسید.

با قرارگرفتن ارابه های هلیکوپتر به روی زمین بلاخره تونست یک نفس راحت بکشه و سرشو به اهرم چسبوند.

خیلی وقت بود که صدایی از جانب گروگانگیرش نمیشنید و این کمی مشکوک بود، بلاخره از تکیه گاه دوست داشتنیش دل کند و برگشت تا بفمهمه چه اتفاقی افتاده ولی چشمای بسته اون شخص تنها باعث گرد شدن چشمای خودش شد.

Diavolo(Switch) Where stories live. Discover now