لطفاً بخونید

4K 401 93
                                    

حدوداً یک‌ سال و نیم از نوشتن دیاولو می‌گذره، اون زمان با کلی شوق و ذوق اومدم و گفتم که یه فیکشن جدید قراره شروع بشه به اسم دیاولو. هم شما و هم من کلی برای این داستان ذوق داشتیم، کلی باهاش خندیدیم و اشک ریختیم و یه جاهایی شاید باهاش زندگی کردیم؟
هرچقدر با خودم فکر کردم بیشتر به این نتیجه رسیدم که فعلاً روحیات و افکارم با دیاولو نمی‌خونه
نمی‌دونم شاید این حال منه که داره باعث خراب شدن داستان می‌شه
شاید هم من توی این ژانر خوب نبودم ولی هر چقدر تلاش کردم حلش کنم به نتیجه نرسیدم که چطور می‌خوام تمومش کنم با وجود اینکه کاملاً می‌دونم قراره چی بشه ولی مثل باز کردن قفل یک گاوصندوق که تو تمام اعداد رو می‌دونی اما نحوه‌ی چیدمان رو نه.
این می‌تونه ضعف من باشه یا شاید هم پایین اومدن سطح اعتماد‌به‌نفس یا دل زدگی
اما بذارید خیالتون رو راحت کنم، دیاولو رو حلش می‌کنم و به پایان می‌رسونم؛ ولی حالا نه.
کسایی که از زمان قلاده، هیدن، سایکو، ریورس، دکترجی با من بودن می‌دونن که هیچ‌وقت نمی‌ذارم داستانی نیمه تموم بمونه، شاید یه مدت ازش فاصله بگیرم؛ اما برمی‌گردم و کاملش می‌کنم.
تا اون زمان قصد دارم این داستان رو متوقف کنم و صمیمانه از تمام کسانی که حس می‌کنن الان ازم متنفرن، حس می‌کنن بهشون بدی کردم یا حالشون رو گرفتم معذرت می‌خوام
دیاولو چه توی چنل چه توی واتپد فعلاً آن‌پابلیش می‌شه تا زمانی که تکمیلش کنم و دوباره بذارمش.

Diavolo(Switch) Where stories live. Discover now