Last Day (5)

2.7K 390 72
                                    

تهیونگ:سلام

کوک:سلام ددی

کوک:خوبی؟

تهیونگ:آره

کوک:شکر

تهیونگ:کوک میشه یه خواهشی کنم؟

کوک:جونم؟بگو

تهیونگ:میشه از سهون دور شی؟کمتر صمیمی باش

کوک:ته اون هیونگمه

تهیونگ:نیست...اون تو رو به عنوان دونسنگش نمیبینه

کوک:اگه تو اینطور میخوای باشه

تهیونگ:ممنون بیبی

از دیشب فکرم مشغول بود...ته واقعا دوس دختر داشت؟اگه داشت چرا انقد براش مهم بودکه من با سهون هستم یا نه ولی خب بپرسم بهتره

کوک:یه چیزی بپرسم قول میدی‌راستشو بگی؟

تهیونگ:اره قول میدم بپرس

کوک:تو دوس دختر داری؟

تهیونگ:تو فکر میکنی دوس دختر دارم؟

کوک:فقط جوابمو بده

تهیونگ:نه...من فقط یه‌دوس پسر داره به اسم کوکی

کوک:آها
.
.
.
.
اون هفته سعی کردم دلشو بدست بیارم و موفق شدم..اون دیگه ناراحت نبود و مثل قبلنا بودیم

سهون:کوک اگه تونستی برای امشب یه ادیت دارک درست کن

کوک:چشم هیونگ

سهون:اووووم..چخبر دیگه؟

کوک:سلامتی

سهون:راستی نظرت راجب سوهیان همون دختره که میخواست ادمین شه چیه؟به نظرت کارش خوبه؟

کوک:خب به نظرم که خوب بود..کاراش فانتزی و کیوتن..من نمیتونم کیوت زیاد درست کنم پس اون خیلی خوبه

سهون:اوکی پس بهش میگم که قبوله

کوک:اوکی

سهون:کوک

کوک:جانم هیونگ

سهون:میشه با من باشی؟

کوک:چی؟

سهون:میشه بیبیه من باشی؟

کوک:هیونگ من خودم دوس پسر دارم

سهون:منظورت تهیونگه؟

کوک:آره

سهون:اون دوستت نداره

کوک:هیونگ اون عاقشقمه منم عاشقشم

سهون:هه تو هیچی نمیدونی

کوک:من چیو نمیدونم؟

سهون:حرفایی که پشت سرت میزنه..اون تورو ایسگا کرده

کوک:بسه هیونگ..من بهت هیچ علاقه ای ندارم..فک نمیکردم اینقد بد باشی..تو هیونگم بودی..نه من فقط در حد هیونگ دوست داشتم ولی الان اونم ندارم.

My Turn! [VKOOK] Where stories live. Discover now