EXO (12)

2.5K 371 93
                                    

+هیونگ مطمئنی چیزی نیاز نیست بخرم ببرم؟

*آره بچه..فقط تو اونا رو میشناسی دیگه؟

+خب راستش فقط تو ام ویا تهیونگ معرفی کرده

*خب پس اگه اینجوریه اسماشونو نگو و فقط بگو هیونگ چون همه اونا از تو بزرگترن خب؟

+شاید اونا خوششون نیاد بهشون بگم هیونگ

*خوششون میاد..اگه نیاد خودم خفشون میکنم..فقط به اینم توجه کن که تو اکسو نزدیکی دوتا پسر خیلی عادی نیست پس اگه دونفر ازشون اینکارو کردن بدون یچیزیه و بهم میگی شیپ کنم خوووو؟؟؟

+چشم جمن شی

*اولا جمن نه، جیمین..دوما من هیونگتم بچه

+منم گلدن مکنم ولی تو میگی کوک

خیلی اذیت کردن جیمین هیونگ حال میده..خیلییییییییییی

*چقدر تو پررویی

+نچ پررو نیستم گلدن مکنم

*باشه حالا...خودتو مرتب کن نزدیکیم

خودمو تو صفحه خاموش گوشیم نگاه کردم و دستی به موهام کشیدم و زبونمو رو لبم کشیدم و منتظر شدم برسیم

یکم بعد جیمین جلوی یه ساختمون خیلی بزرگ نگه داشت و من ماسکمو زدم و ازش خدافظی کردم و پیاده شدم

ساختمونش از بیگ هیت بزرگ تر بود...داخل رفتم ولی چند تا معمور اجازه ورود رو ندادن

=کارت شناسایی لطفا

ماسکمو پایین کشیدم

+من جئون جونگ کوک دوست بیون بکهیونم..گفت که بیام اینجا

=عه آقای جئون شمایید؟آقای بیون گفتن که شما میاین

و گذاشت برم داخل

=میخواید همراهیتون کنم؟

+نه ممنون

ازش تشکر کردم و رفتم و سوار آسانسور شدم و طبقه هفت رو زدم...در آسانسور که باز شد اومدم بیرون ازش..چه طبقه خلوتی بود..کلا فکر کنم ۱۰تا اتاق توش بود و هیچکس تو سالن نبود

اتاق ۷۴ وسط سالن بود...زنگ رو زدم و متوجه شلوغ پلوغ داخل خونه شدم و بعد انگار یکی کوبیده شد به در و بعد در باز شد...بکهیون بود

صاف وایساد و خودشو جمع و جور کردم

-سلام چطوری کوکی؟

و بعد یه لبخند مستطیلی زد و من رو کشید تو و در رو بست

+سلام هیونگ تو خوبی؟

رفتم داخل یکی یکی باهام دست دادن و سلام کردن...اینا خیلی زیادن

=چی میخوری برات بیارم کوکی؟

یکیشون که فکر کنم سهون بود اینو گفت

My Turn! [VKOOK] Where stories live. Discover now