Good Night (51)

1.4K 193 169
                                    

‍‍‍‍‍‍هر کاری میکردم خوابم نمی‌برد

صدای ناله و تخت هنوزم میومد اما صدای درهم بهش اضافه شد

صدای در؟

بلند شدم و از اتاق رفتم بیرون که دیدم تهیونگ داره میره تو آشپزخونه

ولی صدا هنوزم میومد؟؟؟

+تهیونگ

برگشت سمتمو لبخند زد

-چرا بیداری عزیزم؟

+صدای اتاق شما مگه میزاره آدم بخوابه؟

-نگو که فک کردی داریم چیز میکنیم؟

+مطمئن بودم

-یااا تو چقد خنگی
موهامو بهم ریخت

-مگه نگفتم میونگ چند شبه بد میخوابه و همش تو خواب ناله میکنه ؟

+آره ولی صدای تختتونم میومد

-خب غلت میزنه.. تو دقت نکردی وگرنه هر شب همینطوری بوده.. اگه باور نمیکنی برو گوش بده.. هنوزم صدا میاد.. من با اون دیگه نمیخوابم

یه حس خوشایندی بهم دست داد.. یاا کوووککک نباید نشون بدیییی

+الان میخوای تا صب بشینی؟

-میتونم بیام تو اتاق تو بخوابم؟

+مشکلی نیست اما.. یه تخت هست و اونم دونفره نیست

لعنتیییی چرا باید تخت اتاق من یه نفر و نیمه باشه؟

-میدونم.. باهم کنار میایم یجوری.. من واقعا خستم و رو کاناپه هم خوابم نمیبره

+باشه ولی اگه میونگ یهو بیدار شه؟

-نمیشه.. تو این 11سال زندگیمون شبا اصلا بیدار نشده مگر اینکه تگوک گریه میکرده که اونم اکثر اوقات من بیدار میشدم

تو این 11سال زندگیه تهیونگ آروم و خوب بوده ولی مطمئنم وقتی که به میونگ بگه طلاق بگیرن چیزای خوبی در انتظارش نیست

+خب باشه.. بریم بخوابیم؟

-آره تو چرا بلند شدی‌؟

+هیچی

-راستی کوک...چرا امروز حالت بد شد؟

+نمیدونم

-نکنه حامله ای؟
و زد زیر خنده

+یااااا درسته قدرت باردار کردنتو باید تو گینس ثبت کنن وای من پسرممممم چرا هیچکی اینو درک نمیکنه که پسرای باتم حامله نمیشننن

-آروم باش داد نزن
و خندش شدید تر شد

داشتم منفجر میشدم

+تهیونگ حرصم نده هااا وگرنه جوری به فاکت میدم تا دو هفته نتونی راه بری ابلح

-یا یا حامله ها که نمیتونن کسیو به فاک بدن

و از خنده دلشو گرفت و کم مونده بود زمینو گاز بگیره

My Turn! [VKOOK] Where stories live. Discover now