My Turn! [VKOOK]

Forgiveness (20)

=چیزیش نیست فقط بدنش ضعف داشته..خواب و خوراکش به اندازس؟

_چندروزه کم میخوره و کم میخوابه

=اینطور ادامه پیدا کنه کلی درد و مرض میاد سراغش

+کی بیدار میشه؟

=احتمالا تا وقتی سرمش تموم شه بیدار شه..کوک تو هم اتاقیشی باید مجبورش کنی غذا خوب بخوره و خوب بخوابه

هه نمیدونه که دلیل همین نخوردن و نخوابیدنشم خود منم

+باشه

=بدن ته خیلی نسبت به سنش ضعیفه..دلیلشم کسی نمیدونه حتی خودش..الان ضعیف ترم شده

یادم میاد وقتی بچه تر بود‌ راجب اینکه چون ضعیفه همه اذیتش میکنن حرف میزد

.
.
.
.
.

~سلام..چیشده؟ته خوبی؟

من و هوپ که بازوشو گرفته بودیم که میفته چون سرش گیج میرفت نشوندیمش روی کاناپه

~چیشد یهو؟چرا اینجوری شدی؟
جین هیونگ با نگرانی پرسید

-هیونگ من خوبم..یکم بدنم ضعف داشت

~انقد هیچی نمیخوری بچه

سرشو پایین انداخت..وقتشه نه؟

+تهیونگ هروقت حالت خوب بود بهم بگو باهات کار دارم

-باشه
یجورایی زمزمه بود

رفتم تو اتاق هوپی..خسته شدم..این دوری داره دوتامونو از پا در میاره

حوصله هیچکاریو نداشتم..

شاید بهتر بود بکم اینستا گردی میکردم؟نه حوصله هیترارو ندارم

پووووف بازم بیکارم..چیکار کنم؟

یکم با مامانم چت کنم..دلم براش خیلی تنگ شده