حس میکردم دارم خواب میبینم
با دیدنم اونم چشماش درشت شد
-جونگ کوک
صداش ازین بالاتر نمیومد+هیونگ
خیلی سعی کردم گریه نکنم اما نشدسمتش دویدم و محکم بغلش کردم
+هیونگ.. اینهمه.. سال کجا.. بودی
-جونگ کوکم.. عزیزم.. تو واقعا خودتی آره؟
+آره هیونگ
-بعداز اون اتفاق.. مادر و پدرت من رو مقصر دونستن و کلا با ما قطع رابطه کردن.. وقتی آیدول شدی چندبار سعی کردم ببینمت اما هربار یه اتفاق افتاد که نشه ببینم
+هیونگ.. تو پدر کیهیونی اره؟
-اره.. کیهیون به من نگفت اسم تو جونگ کوکه
ازش یکم فاصله گرفتم.. چقد بزرگ شده.. چقدر شکسته شده
نزدیکم اومد و اروم گفت
-نباید همسرم چیزی بفهمه.. بعدا باهم صحبت میکنیم باشه؟ شمارمو سیو کنگوشیمو دراوردم و شمارشو سیو کردم و نکات مراقبت از کیهیونو بهش گفتم
+هیونگ ازت خواخش میکنم یکم بیشتر به کیهیون توجه کن.. مادرش خیلی اذیتش میکنه
-مادرش حتی منم کتک میزنه
+وات د فاک؟
-اوه اوه من باید برم خدافظ
+خدافظ
و در بسته شد.
.
.-بعداز اون اتفاق.. مادر و پدرت من رو مقصر دونستن و کلا با ما قطع رابطه کردن.. وقتی آیدول شدی چندبار سعی کردم ببینمت اما هربار یه اتفاق افتاد که نشه ببینم
چی؟ آیدول شدن؟ جونگ کوک هیونگ آیدول؟؟؟ نکنه...
پدر و جونگکوک هیونگ باهم.. نسبتی دارن؟؟
این امکان نداره
امکان نداره جونگکوک هیونگ همون جونگ کوک عضو بی تی اس باشه..
.
.
.دلم برای ددی خیلی تنگ شده بود.. من یه شبم بدون ددیم نمیتونستم باشم ولی حالا..
یجورایی عذاب وجدان دارم.. من الان از هرکسی هرزه ترم ولی اون فقط بخاطر اینکه پسرارو دوس داره من اینکارو باهاش کردم
الان یعنی داره چیکار میکنه؟ کیهیون حالش خوبه؟
از وقتی با جانگ مین دوست شدم احساس عجیبی دارم.. وقتی که گفت با کیهیون دعوا کرده ارزو میکردم جانگ مین حتی بمیره ولی کیهیون خراشی هم برنداره
امروز میونگ به سئول برگشت.. همه جا ازین خبر پره..
من نباید ددیمو تنها میزاشتم ولی.. جانگ مین هم یجورایی درست میگه
YOU ARE READING
My Turn! [VKOOK]
Fanfictionدوتا دوست مجازی که کم کم عاشق هم میشن با یه اتفاق کات میکنن و دیگه خبری از هم ندارن و زندگی یکی ازونا تباه میشه.. چی میشه اگه در آینده اونا عضو گروه معروف بی تی اس شن و بعد ازینکه دوباره به هم حس پیدا کردن بفهمن همون آدمان؟ _تو همونی؟تو همون عوضی...