Saboteur (13)

2.5K 371 142
                                    

به نظرم به ته باید پیام بدم..از صبح ندیدمش

+هیونگ ببخشید من این پیامو بفرستم

-به کی پیام میدی؟

+به تهیونگ هیونگ..صبح از دستم یکم ناراحت شد و دیگه نیومد خونه..میگفتن ضبط داره

-من از الان شیپتون میکنم..بیبی ای که نگران ددی اش شد

+هیونگگگگگگگگگ

با حرفاش قرمز شدم.. و ولی اون خندید...واقعا من خیلی هرزم که بخواطر چش دراوردن میخوام اینکارو کنم

بهش پیام دادم”هیونگ خوبی؟کجایی؟هنوز از دستم ناراحتی؟”

و سین خورد و منتظر جواب بودم اما با آفلاین شدنش حس بدی بهم دست داد

+سین کرد جواب نداد

-سرچی دعوا کردین؟

+دعوا نکردیم..اون گفت میخواد باهام بیاد من گفتم که نه

-تهیونگ از کی تاحالا انقد لوس شده

مگه بك چندوقته ميشناستش؟

+هيونگ تو چندوقته ته رو ميشناسي؟

-اون وقت اديشنش كه اومده بود سئول با چان دوست بود..قبلا انگار یه بار که چان رفته دگو اردو تهیونگم اردو بوده و هم خابگاهی بودن و دوست شدن..وقتی اومد برای ادیشن چان دعوتش کرد و دوروز تو خابگاهمون بود

یجورایی قلبم شکست که تهیونگ اینجور چیزارو به من نگفته..فکر کنم چیزای دیگه هم گفته باشه بهش

+تهیونگ دوس پسر داشته تاحالا؟

-نه ولی دوس دختر داشته

+مگه گی نیست؟

-بایسکشواله

قلبم درد گرفت..تهیونگ اینم به من نگفته بود

+هیونگ اگه چیز دیگه هم هست بگو

-فک نکنم باشه

نمیدونم چقدر  گذشت و بک از خودش و چان گفت و من همش چک میکردم ببینم ته جواب داده یا نه  ولی با اینکه هراز گاهی آن میشد اما جوابمو نمیداد

-خیلی دوس داشتم امشب اینجا بمونی ولی باید بری از دل ته دراری چون من کارم از امشب شروع میکنم

یاخدااااااا کارشششش

+باشه هیونگ..ممنون برای امشب

-خیلی خوشحالم پیدات کردم

بلند شدیم و رفتیم بیرون

=داری میری پسر؟

+اره دیگه دیروقته..ببخشید

=اینجارو مثل خونت بدون و هروقت دوست داشتی بیا

+مرسی هیونگ

بغلم کرد و بعد از خداحافظی با بکهیون از خابگاه بیرون زدیم و رفتیم پایین و سمت یه بنز الگانس مشکی..سوار شدیم و کمربندمونو بستیم و بک یه اهنگ پلی کرد..تو ماشین حرفی نزدیم

My Turn! [VKOOK] Where stories live. Discover now