New School (31)

1.5K 225 90
                                    

‍‍‍‍‍

-فاک ددی ما به مامان خبر ندادیم

+من بهش پیام دادم.. خیلی خوشحال شد

-آخیییشش.. من خیلی خوشحالم

+منم خوشحالم که قبول شدی

-راستی ددی با انتقالیت موافقت کردن؟

+نه..

-شتتتت پس میخوای چیکار کنی

+کار پاره وقت تو سئول زیاد هس

-ددی من نمیخوام ت..

+چیزی نگو من خودم میدونم چیکار کنم تو اصلا نگران نباش بیبی

-ددی من متاسفم

+یا ازین حرفا نزن و برو استراحت کن.. فردا صبح زود حرکت میکنیم

.
.
.
.

-شیمی شیمی کوکوباپ

+آی تینک عه لایک دیس

-کینجاگو داون داون

+بگورو مارگو

-اووووه حالا بیا وسط قرش بده سکسیییییی

+اوه اووووهههه قرش بدههه

و شروع کرد قر دادن

+داون داون بیبب

-اوووووووووووههههههه

+اوه اوه میونگا حواسم نبود نزدیکیم

-میونگا؟

+شت قاطی کردم.. نارا نزدیکیم

صدای اهمگو کمتر کردم

ولی خب بعداز تموم شدن کوکوباپ کیل دیس لاو اومد و فاک.. نارا دیگه رد داد.. فقط کم مونده بود از ماشین پیاده شه وسط جاده برقصه

-رامپاپام پاپام

‌+آرام حیواااان

-خفههه خرگگوووش

+عمتههههه

-عمه ندارممم هاهاهاااا

اهنگ تموم شد و اهنگ بلوساید اومد و نارا یکم از جو خارج شد

-ددی خونه چی؟ ما تو سئول جاییو نداریم

+با پدرم صحبت کردم گفت دوستش یه خونه میخواد بفروشه گفته تا وقتی جای خوبی پیدا میکنیم اونجا باشیم

-این عالیه

+آره

-ددی تو سئول رو بلدی آره؟

+اره من بچه بودم تو سئول زندگی میکردم

-چه لاکچری واو

+بله دیگه افتخار کن به پدر باکلاست

-خفه

بک ربع بعدش وارد شهر شدیم.. سئول نغییر زیادی نکرده

My Turn! [VKOOK] Where stories live. Discover now