part 56. Just 2 of us

414 94 16
                                    

لاولیا میخواستم بهتون یه اعترافی بکنم😂

راستش اولین اسمات چانبک رو به کمک یکی از دوستام نوشتم چون خودتون میدونید من چه قدر داغون اسمات مینویسم😂

و این اولین اسمات چانبکیه که خودم نوشتمش و درواقع بکیول شده...

خیلی کیوتن دوستشون داشته باشید باشه؟ بوس رو کلتون❤️

راستش میخواستم اینو توضیح بدم که یه بیمار سی افی میتونه سکس داشته باشه و مشکل عمده اش با نفس تنگی و درد قفسه سینه هست که اگر پارتنرش با احتیاط پیش بره مشکلی پیش نمیاد.

و خلاصه اینکه محدوده سنی رو رعایت کنید و اگر کم سنید بخش اسمات رو رد کنید، زیاد تو روند داستان و فهمیدنش تاثیری نداره اگر نخونید.

❤️ ووت و نظر فراموش نشه

ایوی❤️

بکهیون از اینکه چانیول از صندوق کوچیک پشت موتور، بطری سوجویی رو پیدا کرده بود و وقتی که تو داروخونه در حال خرید کپسول کرئون بود، یواشکی نصف بطری رو خورده بود، به شدت عصبانی و کلافه بود.

مست کردن چانیول همیشه براش یاداور خاطره ناراحت کننده ای بود اما چان مثل قبل ها گریه نمیکرد.

دلتنگ مست کردن شده بود و میخواست اهداف شیطنت آمیزش رو در عین مستی اجرا کنه به خاطر همین دور از چشم های بکهیون، کمی از سوجویی که کریس زمانی تو صندوق موتور قایم کرده بود، خورده بود و با بکهیون راهی فروشگاه شده بود تا بکهیون آب و کلوچه بخره و اونها رو به خوردش بده و هشیارش کنه.

چانیول هم داخل فروشگاه در عین مستی، یواشکی بسته کاندوم و ژل لوبریکانت دور از چشم بک رو خریده بود و داخل جیبش قایم کرده بود. تا به حال هنگام مستی، انقدر احساس سبکی و سرخوشی نکرده بود، گرچه به اندازه قبلا ها مست نبود، اما دیگه اشک نمیریخت و در عوض، تا میتونست شیطنت میکرد.

خوشبختانه قبل ساعت هشت با موتور سواری بک، به خونه رسیدن و بک بعد مجبور کردن چانیول به حلقه کردن دستش به دور گردنش، اون رو به سمت خونه برد، کلی رو سرش به خاطر شیطنت ناگهانیش غر زد و بطری سوجو رو داخل ظرف آشغال انداخت.

چانیول رو وادار به فیزیوتراپی، نبیولایزر، خوردن کرئون و انتی بیوتیک هاش کرد، لوله کانیولاش رو عوض کرد و دو کبوکی ای که خانم پارک براشون آماده روی پیشخوان آشپزخونه گذاشته بود، گرم کرد و چانیول رو مجبور کرد غذا بخوره.

چان مدام غر میزد که با یک بار و کمی مست کردن چیزیش نمیشه و بعد غذا خوردن، عین بچه ها با توبن و تدی، روی تخت ولو شده بود و یک لحظه هم حاضر نبود عروسک هاش رو رها کنه.

بکهیون گیتار چانیول رو سرجاش گذاشت، نفسی تازه کرد و تا خواست کت چان رو از آویز اتاقش، اویزون کنه، با بسته کاندوم و لوبریکانتی که از جیب کت رو کف اتاق افتاد مواجه شد، با حرص براشون داشت و رو به چانیولی که روی تخت چرت میزد گفت "اینا دیگه چین؟! کی اینارو گرفتی و من ندیدم؟! پسر بد."

You Blind My Soul {COMPLETED}Where stories live. Discover now