part 18🌪

6.3K 677 246
                                    

کمرش به کاشی های سرد دیوار آروم کوبیده شد و لبهای تهیونگ روی لبهاش نشست.. 
دلتنگی انگار به جونگ کوک فشار اورده بود که دست دور گردن مردش انداخت و خودش رو بهش فشرد و توی بوسه همراهیش کرد.. 
دست جونگ کوک از روی گردنش سر خورد تا روی سینه هاش رسید و اروم از روی لباس فشاری بهشون وارد کرد.. 
تهیونگ بی صدا خندید و لب پایینیش رو مک زد و عقب کشید"شیطونی نکن کوکی خطرناکه" 
لبخندی زد و لبهای خیس شده از بوسه اش رو دوباره بازبون تر کرد"دلم برای بغل کردنت تنگ میشه!!" 
تهیونگ لبخندی زد و موهاش رو بوسید "فردا میبینمت.. بیا دانشگاه پیشم.. به عنوان مهمان"
موجی از شادی توی قلبش خزید و فورا قبول کرد.. 
تهیونگ با شیفتگی بهش نگاه کردو گونه اش رو لمس کرد"تولدت مبارک کوکی من" 

******
جیمین تماس با مادرش رو قطع کردو سمت سالن برگشت.. با دیدن دوست پسرش کنار دوهیون ابرویی از تعجب بالا انداخت و دور سالن چشم چرخوند تا جونگ کوک رو پیدا کنه"باز کجا جیم شد این بچه؟!!"  زیر لب گفت و نگاهش روی یوجونگ که سمتش میومد متوقف شد..
دامن بینهایت کوتاهش که به اجبار تا وسط رون هاش میرسید با هر قدمش بالا تر میرفت و اخم جیمین رو تشدید میکرد*دختره ی... اااح چرا کاری میکنی فحش بخوری اخههه*
یوجونگ بهش رسیدو لبخند زوری زد"جیمین تو تهیونگ رو ندیدی؟!
گفت میره سرویس ولی هنوز نیومده.. "
جیمین خندید و گوشه چونه اش رو خاروند"خب شاید کارش طول کشیده یوجونگ نونا.. بیخودی نگرانش شدی!"  یوجونگ سری تکون داد و خندید..
و بعد بدون حرف دیگه ای از کنار جیمین رد شد و به سالن برگشت.. 
جیمین شونه ای بالا انداخت و خواست سمت یونگی بره که متوجه جونگ کوک شد.. 
با چشم های ریز شده، به صورت گل انداخته دوستش که از سرویس خارج شده بود نگاه کرد"هی جی کی.. خوبی چقدر اون تو زور زدی که به این روز افتادی هان؟!" 
جونگ کوک سریع نگاهی به سالن انداخت و دستش رو دور شونه جیمین حلقه کرد تا از راهرویی که به سرویس منتهی میشد دور بشن اما دیر شده بود چون مغز جیمین به سرعت عمل کرد و جمله یوجونگ رو مبنی بر بودن تهیونگ توی سرویس بهداشتی بازیابی کرده بود!!!... 
به سرعت ایستاد و چرخید سمت عقب که باعث شد گردنش درد بگیره..
"وایسا ببینم..." رو به جونگ کوک کرد و ادامه داد"تو الان با کیم اون تو بودی؟؟؟" 
جونگ کوک لبش رو گزید و سر پایین انداخت.. همیشه زبونش از جیمین دراز تر بود اما از زمانی که با اون مرد خیلی بزرگتر از خودش وارد رابطه شده بود انگار که یه حیای همراه با خجالت به رفتاراش اضافه شده بود.. 
اخمای جیمین از بین رفت و با ناباوری به تهیونگی که خونسرد از کنارشون رد شد و توی سالن رفت نگاه کرد و رو به جونگ کوک نالید"اون تو چیکار کردین لعنتی؟؟؟" 
جونگکوک دست جیمین رو کشید و از جلوی دید خانوادش کنار برد"هیششش.. چرا جلب توجه میکنی؟! کاری نکردیم"  جیمین چشماش رو تا اخرین حد گشاد کردو صورتش رو جلوتر برد"کاری نکردی؟! اوه.. چه قابلیت جالبی داری بدون انجام کاری مثل شورت من قرمز کردی" 
جونگ کوک اه کلافه ای کشید"فقط یه بوسه بود"  جیمین غرید "سگ توی روحت جی کی"  جونگ کوک اخم کرد"هی چته؟!!" 
جیمین خیلی جدی به دوست عزیزش نگاه کرد "توعه لعنتی هنوز با دوهیون بهم نزدی چرا اجازه میدی لمست کنه و خودِ عوضیت هم همراهیش میکنی..کی میخوای تمومش کنی؟"
جونگ کوک لبش رو گزید و جواب داد"فردا..فردا بهش میگم.."

Love You So Bad | VKOOK - YOONMINWhere stories live. Discover now