2

1.1K 153 8
                                    

مثل همیشه توی اتاق سفید و آبیش مشغول طراحی چهره بود ، هنوز روی بخش کشیدن چشم کمی لنگ میزد و بهتر بود مواقع بیکاری روش کار کنه

یا در واقع میشد گفت این تنها کاریه که می تونست خودش رو برای مدتی از زندگی پر دردش دور کنه

بعد از 5 برادر آلفا اون امگا بدنیا اومده بود ، پدرش همیشه تحقیرش می کرد و خب کتک هم جزو اعمال شبانه پدرش بود

حتی همین الان هم زخمای دیروزش می سوخت ، بعد از اینکه از دانشگاه می اومد تا بعد از ظهر طبقه پایین بود و بعد از اون میومد توی اتاقش تا چشم پدرش بهش نیوفته

با شنیدن صدای چرخ های ماشین داخل حیاط عمارت چشماش رو با استرس بست

دوباره استرس به جونش افتاده بود ، امیدوار بود پدرش امشب اونقدر خسته باشه که از جین بگذره

با شنیدن صدای کلفت و ضمخت پدرش از استرس لبش رو گزید

جیونگ: جیهانننن ، جیهانننن

از صدای پدرش معلوم بود مسته ، مدادش رو روی کاغذ رها کرد و با استرس شروع به کندن پوست لبش کرد

جیهان: بعله بعله چیه دوباره مست کردی ؟ چی می خوای ؟

با استرس بلند شد و به سمت در اتاقش رفت، گوشش رو به در اتاق چسبوند تا واضح تر گفت و گوی اونا رو بشنوه

جیونگ: فردااا تولد آیسه ، همووون آلفای سلطنتی پسسس اون امگای هرزه رووو آماده می کنییی تا بلکم اون آلفا ازش خوشش بیادووو به عنوان هرزههه اش ازششش استفادههه کنههه

سوجین ( برادر اول ) : چطور می تونی راجب هم خون خودت این طوری صحبت کنی هااانننن یکم به خودت بیا پیر خرفت اون از گوشت و خونته

جیونگ: زیاد حرف میزنی بچه اون پسره من پس اختیارش با منه الانم صداتون رو ببرید می خوام استراحت کنممم

با شنیدن مکالمه اون ها بغض بدی به گلوش چنگ انداخت ، به سمت تختش دوید و خودش رو روش انداخت

سرش رو تو بالش آبیش فرو کرد و اشکای مرواریدیش به سرعت روی بالش آبیش فرو ریخت

آخه چرا اون ؟ چرا اون باید همچین پدر حیوون صفتی داشته باشه ؟

با شنیدن صدای پای پدرش هق هق هاش رو خفه کرد ، وقتی در اتاق پدرش بسته شد دوباره هق هق های مظلومانه اش رو از سر گرفت

با تقه ای که به در اتاقش خورد با ترس سیخ روی تخت نشست و منتظر موند تا کسی که در زده بیاد تو

در باز شد و با دیدن مادرش نفس آسوده ای کشید اما به ثانیه نکشید که مادرش کنار زده شد و پدرش داخل فضای اتاق دیده شد

با دیدن پدرش نفسش برید ، پدرش نگاهی بهش انداخت و بر اندازش کرد

جیونگ: بیاااا اینجااا

ICE  [Namjin]Where stories live. Discover now