50

706 77 0
                                    

به حالت انسانی برگشت و ثانیه بعد دنیا مقابلش توی تاریکی فرو رفت

با افتادن جسم بی جون نامجون ، تهیونگ و یونگی زوزه ناراحتی کشیدن و به سمتش رفتن

یونگی روی زمین خوابید ، تهیونگ با هر زحمتی بود تن زخمی و خسته نامجون رو با پنجه ها و دندوناش روی بدن یونگی انداخت

یونگی آروم بلند شد جسم نامجون از روی بدنش نیوفته و بعد از اون قدم های آرومش رو به سمت ماشین برداشت

تهیونگ مدام زوزه های آرومی می کشید و پوزه اش رو به دست نامجون می مالید تا شاید واکنشی نشون بده

یونگی: تهیونگ اون خسته و زخمیه و در ضمن بیهوشه

ته: هیونگ من نگرانشم ، اصلا چرا به حرفش گوش کردیم ؟ چرا نرفتیم جلو ؟

یونگی: منم نمی‌دونم فعلا بیا برسونیمش خونه من

به ماشین رسیدن ، تهیونگ به حالت انسانیش برگشت و جسم نامجون  رو از روی یونگی برداشت

یونگی با سریعترین حالت ممکن تبدیل شد و به کمک هم نامجون رو توی ماشین گذاشتن

بلافاصله سوار شدن و یونگی ماشین رو به حرکت در آورد ......

لباسای خونیش رو در اوردن ، چیزی جز باکسر تن نامجون نبود چون هر نقطه بدنش زخمی بود

یونگی: تا من زخماش و می شورم برو دکتر لی رو خبر کن

ته: باشه

یونگی مشغول تمیز کردن زمانی نامجون شد و تهیونگ با دستای لرزون مشغول گرفتن شماره دکتر شد

یونگی: مرتیکه احمقققق ، عوضی ، مرد شورت رو ببرن ، فاک بهت ....

همون طور که زخماش رو تمیز می کرد زیر لب از عصبانیت و نگرانی نامجون رو فحش میداد

ته: گفت یه ربع دیگه اینجاست

یونگی: خوبه بیا کمک من

ته: اومدم...........

دکتر بالای سر نامجون بود ، زخم پهلوش ، رونش، بازوش و پشت کمرش نیاز به بخیه داشت

دکتر از پهلوش شروع کرده بود و الان حدود یک ساعت بود که درگیر زخم پهلوش بود

تهیونگ و یونگی به دلیل اینکه آلفای سلطنتی بودن حق نداشتن تو اون اتاق باشن

دکتر بالاخره تونست زخم پهلوش رو تموم کنه و بعد از پانسمان اون به کمک پرستار بتا سراغ زخم رونش رفت .....

صبح زود بود که کار دکتر تموم شد و با دستای خونی از اتاق بیرون اومد

& آقای مین ببخشید من کجا می تونم دستامو بشورم؟

یونگی: بفرمایید از این طرف

دکتر بعد از تموم شدن کارش دوباره به اتاق برگشت ، سرم خونی به نامجون وصل کرد و دوباره بیرون اومد

ICE  [Namjin]Onde histórias criam vida. Descubra agora