8

1.1K 134 5
                                    

وارد اتاق شد و کوله اش رو روی مبل توی اتاق پرت کرد ، نگاهی به دکور صورتی و سفید اتاق انداخت دقیقا همون رنگ های که همیشه برای خونه اش دوست داشت

به سمت یخچال رفت ، صاحب خونه قبلی برای اینکه بهش خوش آمد بگم یخچال رو پر کرده بود و بماند که جین چقدر ازش تشکر کرده بود

انبه رو از توی یخچال برداشت و بعد از اینکه برشش داد و تکه تکه اش کرد اون روی میز کوچک اتاق گذاشت

لباساش رو با یه تی شرت بلند و شرتک صورتی عوض کرد ، شرتکی که پوشیده بود تا یه وجب زیر باسنش بود

راحت روی مبل لم داد و تلویزیون رو روشن کرد و همون طور که برنامه مورد علاقه اش رو میدید انبه می‌خورد

با تیری که سینه هاش کشید بشقاب رو روی مبل گذاشت و توی خودش جمع شد

سینه های امگاهای نر برجسته بود ، به پای دخترای جوون نمی رسید اما خب بازم برجسته بود

اما تو دروان بارداری مثل ماله دختر های جوون می شد و از همیشه حساس تر می شد

جین: شت امروز چندمه ؟

تقویم گوشیش رو نگاه کرد ، سه روزه دیگه هیت می شد، با تیر کشیدن دوباره سینه هاش دوباره تو خودش جمع شد

جین: فاک خیلی درد می‌کنه

دستش رو سمت سینه هاشو برد تا کمی ماساژشون بده ،
چون دردشون واقعا هر لحظه بیشتر میشد

بلند شد و یه لیوان آب برای خودش ریخت ، از توی کیفش مسکن رو در اورد و یدونه خورد

روی مبل دراز کشید تا کمی استراحت کنه و به ثانیه نکشیده بود که خوابش برد.........

خسته و کلافه از جلسه و معامله با فرانسوی های در دفترش رو باز کرد یا در بهتر بگیم کوبوند تو دیوار

از فرانسوی ها خوشش نمی اومد اما خب نمیشد از جنس های خوبشون گذشت

کتش رو درآورد و روی صندلیش انداخت ، سه دکمه اول پیراهن سفیدش رو باز کرد

لیوان برداشت و کمی تکیلای تلخ برای خودش ریخت ، از نوجوونی به الکل های تلخ علاقه خاصی داشت

کمی ازش نوشید ،‌ با صدای در چشمای طلایی خسته اش رو از حرص بست

نامجون: بیا تو

منشی آلفاش اومد داخل ، تعظیم کوتاهی کرد و بعد از کمی مکث گفت

& قربان جناب جئون اینجا هستن

نامجون: بگو بیاد

& چشم

از جئون خوشش نمی اومد اما بخاطر اینکه یه وجه خوب از خودش نشون بده مجبور به تحمل اون پیر چاپلوس و لوده گر بود

جیونگ: قربان با من امری دارین ؟

بخاطر اون لحن چاپلوس دلش می خواست همونجا با دندوناش گلوی مرد رو پاره کنه

ICE  [Namjin]Where stories live. Discover now