( اوممممم نیاز دیدم یه نکته ای رو بگم ، اینکه توی این فیک هیچ اتفاق هیجان انگیز قرار نیست بیوفته و همین طور سافت و کیوت ادامه داره 😊)
از قصد زیر پیراهنش یه تی شرت پوشیده بود و دکمه های پیراهنش رو باز گذاشته
با این کارش به خوبی مارک ارغوانی روی گردنش رو به همه نشون میداد
وارد کلاس شد و جای همیشگیش نشست ، دفتر و مدادش رو روی میز گذاشت تا ، تا اومدن استاد کمی نقاشی کنه
کوک حالش بد بود و امروز دانشگاه نمی اومد و وقتی ازش پرسید چی شده گفت به موقعش بهش میگه
همون طور که نقاشی میکشید به لباش فکر میکرد ، دیشب وقتی الفاش مارکش کرده بود تا چند ساعت نگران و پریشون بود و همش حال جین رو می پرسید
الفاش رو درک می کرد ، خودش وقتی به نبود الفاش فکر می کرد دیوانه میشد
لبخند تمسخر آمیزی به خودش زد ، هیچ وقت یادش نمیره که چطور آلفا رو زود قضاوت کرده بود و ازش فرار کرده بود
نامجون حتی دیشب جین رو برده بود دکتر تا مطمئن بشه بخاطر مارک مشکلی براش به وجود نیومده
چهل دقیقه گذشت و استاد با ده دقیقه تاخیر وارد کلاس شد و همه بلند شدن و بهش احترام گذاشتن
سر جاش نشست و نگاهی به نقاشیش انداخت و لبخند متعجبی زد
چشمای الفاش رو نقاشی کرده بود ، کمی ریزه کاری داشت ولی خیلی قشنگ شده بود
استاد: جئون؟!
جین: بله استاد
استاد: امروز جلسه رفع اشکاله همه بچهها اشکال هاشون رو گفتن تو اشکالی نداری ؟
جین: نه استاد همه چی اوکیه
پیر مرد بتا لبخندی زد و علامت لایکی به جین نشون داد و جین هم برای استادش چشمکی زد
استاد: راستی تبریک میگم
و به مارک روی گردن جین اشاره کرد ، جین لبخندی زد
جین: ممنونم استاد
و بقیه کلاس به رفع اشکال های بچه گذشت که البته برای جین هم مفید بود .....
استاد: کلاس تمومه خسته نباشید
بالاخره کلاس تموم شد و همه با یه خسته نباشید استاد رو بدرقه کردن و بعدشون هم خودشون از کلاس بیرون رفتن
از محوطه دانشگاه خارج شد و با چشم دنبال نامجون گشت
چند دور چشماش رو گردوند و در آخر نامجون رپ با یه کت و شلوار و پیراهن مشکی پیدا کرد که به فراری مشکیش تکیه داد بود و خیلی مردونه دستاش رو توی جیب شلوارش بود
با دیدن جین لبخند مردونه ای زد و تکیه اش رو از ماشینش گرفت
آروم از خیابون رد شد و بعدش با قدمای تند به سمت نامجون رفت و توی بغلش پرید
YOU ARE READING
ICE [Namjin]
Short Storyنام: یخ 💫 کیم نامجون ، آلفایی که بخاطر بی رحمی و سرد بودنش به آیس معروفه جئون سوکجین که بعد از پنج برادر آلفا امگا به دنیا اومده ، بسیار زیبا و مهربونه اما از طرف پدرش مورد تحقیر و قراره میگیره و کتک می خوره حالا چی میشه اگر امگای آسیب دیده ما جفت...