به اصرار نامجون ، یونگی از بیمارستان مرخصش کرد و برای ساکت کردن کل بیمارستان پول هنگفتی به حساب بیمارستان ریخت
توی طول مسیر جین عقب نشسته بود و نامجون هم دراز کشیده بود و سرش روی رون نرم و تپل جین بود
یونگی با سرعت آرومی بخاطر نامجون رانندگی می کرد و سعی می کرد از یک مسیر نزدیک بره
نامجون چشماش رو بسته بود و خواب و بیدار بود ، بخاطر دارو های مسکن و بی هوشی این طوری شده بود
اصلا از بیمارستان خوشش نمی اومد ، نه اینکه خاطره بدی ازش داشته باشه کلا از محیطش خوشش نمی اومد
بالاخره بعد از یک یا دو ساعت به عمارت رسیدن ، طبق گفته دکتر نامجون باید یک هفته استراحت مطلق داشته باشه
جین قبل از اینکه نامجون مرخص بشه به عمارت خودشون رفت و چند دست لباس و لوازم شخصی برداشت تا توی این یک هفته خودش از الفاش پرستاری کنه
با ایستادن ماشین نامجون چشم هاش رو باز کرد ، به کمک جین نشست و با کمک یونگی از ماشین پیاده شد
نامجون دستش رو دور گردن یونگی انداخت و با کمکش به سمت سالن اصلی عمارت رفت
برای بالا رفتن از راه پله عمارت جین م با اون جثه ظریفش به کمکشون رفت
یونگی: نیازی نیست جین
جین: هیونگ این طوری زودتر میرسیم اتاق
و اون یکی دست نامجون رو انداخت دور گردنش ، نامجون لبخندی به امگای کیوتش زد و سعی کرد بیشتر وزنش رو روی یونگی بندازه
بالاخره به اتاق رسیدن ، جین در رو باز کرد و جلو تر رفت تو و به سمت تخت رفت
پتوی روی تخت رو کنار زد ، نامجون روی تخت نشست و با کمک جین ارو آروم دراز کشید
نامجون نفس عمیقی کشید ، جین پتو رو روش انداخت و مرتبطش کرد
نامجون همین که سرش به بالش رسیده بود دوباره چشماش رو برای خواب بسته بود
لبخندی به آلفای خوابش زد و لباش رو سطحی بوسید و بعد همراه یونگی رفت بیرون
وقتی رفتن پایین با جیمین و کوک مواجه شدن ، خبببببب راستش این وسط یه اتفاق خوب هم افتاد
جیمین دوست دوران دبیرستان کوک و جین بود و به دلیل مهاجرت خانواده جیمین اونا از هم دور افتادن
و بعدها بخاطر درگیری هر سه امگا با خانواده هاشون یا مشکلات درسی ارتباطشون قطع شد
جیمین: حالش خوبه ؟
یونگی: اوهوم فقط بخاطر مسکن و بی هوشی خوابش میاد
جین: من میرم براش غذا آماده کنم
KAMU SEDANG MEMBACA
ICE [Namjin]
Cerita Pendekنام: یخ 💫 کیم نامجون ، آلفایی که بخاطر بی رحمی و سرد بودنش به آیس معروفه جئون سوکجین که بعد از پنج برادر آلفا امگا به دنیا اومده ، بسیار زیبا و مهربونه اما از طرف پدرش مورد تحقیر و قراره میگیره و کتک می خوره حالا چی میشه اگر امگای آسیب دیده ما جفت...