51

772 71 2
                                    

( یکماه بعد )

توی عمارت خواهرش همه جمع بودن ، قرار بود تکلیف اموال جیونگ مشخص بشه

چان وکیل جیونگ حضور داشت تا این تقسیم رو به طور قانونی انجام بده

چان: خب شروع می کنیم ، آیا کسی از فرزندان کسی هست که سهم ارثش رو ببخشه؟

جین: من

نگاه ها به سمت جین رفت ، الفاش برای اینکه دلش رو قرص بکنه دستش رو دور امگاش حلقه کرد

چان: پس لطفاً اینجا رو امضا کنید

برگه ای جلوی جین گذاشت و جین بعد از خوندش اون رو امضا کرد و تحویل چان داد

چان: خب فقط ایشون بودن ؟

با سکوت بقیه خبی گفت امت قبل از اینکه شروع کنه سوریا به حرف اومد

سوریا: من اداره ثروت برادرم رو به دست میگیرم تا توله هاش در رفاه باشن

یونگی پوزخند صدا داری زد ، وکیل یونگی هم‌ اونجا حضور داشت

به اشاره یونگی از توی کیفش برگه های رو در آورد و به سمت یونگی گرفت

یونگی از سر جاش بلند شد و به سمت سوریا رفت ، بالای سر سوریا ایستاد

پوزخند سرد و تمسخر آمیزی زد ، برگه ها رو بالا آورد و بهشون نگاهی انداخت

پوزخندی تبدیل به نیشخند شد و برگه هارو محکم توی صورت سوریا کوبید

جوری که کاغذ ها گونه سوریا رو بریدن

یونگی: حضانت توله ها مالکیت این اموال ماله خودت ، من هنوز نمردم که خواهرم بخواد با اموال اون حرومی زندگی کنه

به خواهرش اشاره کرد و جیهان بدون حرفی بلند شد و به دنبالش نامجون و جین و جیمین هم بلند شدن

یونگی: دیگه طرف خواهر من نیاید

یوجین: دایی اون وظیفه داره تا وقتی ازدواج می کنیم پیش ما بمونه

دوجین: این وظیفه اونه

هیونجین: واقعا که مادر بی مسولیتی هستی اومد

یونگی خنده بلندی کرد و رو به خواهر گفت

یونگی: می دونی چیه حرفم رو پس می گیرم ، توله هات مثل پدرشون نیستن بلکه از اون حروم زاده ترن

با حرف یونگی چهارتا توله دیگه خرخری کردن اما با غرش بلند یونگی همشون مطیع و ساکت شدن

یونگی : بریم .......

خسته از روز سختی که داشتن نامجون به سمت پل روند ، همون. پلی که توی قرار هاشون همیشه اونجا می رفتن

از ماشین پیاده شدن و به سمت پل رفتن ، جین طبق عادت به نرده ها پل چوبی چسبید تا ماهی قرمز ها رو ببینه

ICE  [Namjin]Where stories live. Discover now