( یکماه بعد )
توی عمارت خواهرش همه جمع بودن ، قرار بود تکلیف اموال جیونگ مشخص بشه
چان وکیل جیونگ حضور داشت تا این تقسیم رو به طور قانونی انجام بده
چان: خب شروع می کنیم ، آیا کسی از فرزندان کسی هست که سهم ارثش رو ببخشه؟
جین: من
نگاه ها به سمت جین رفت ، الفاش برای اینکه دلش رو قرص بکنه دستش رو دور امگاش حلقه کرد
چان: پس لطفاً اینجا رو امضا کنید
برگه ای جلوی جین گذاشت و جین بعد از خوندش اون رو امضا کرد و تحویل چان داد
چان: خب فقط ایشون بودن ؟
با سکوت بقیه خبی گفت امت قبل از اینکه شروع کنه سوریا به حرف اومد
سوریا: من اداره ثروت برادرم رو به دست میگیرم تا توله هاش در رفاه باشن
یونگی پوزخند صدا داری زد ، وکیل یونگی هم اونجا حضور داشت
به اشاره یونگی از توی کیفش برگه های رو در آورد و به سمت یونگی گرفت
یونگی از سر جاش بلند شد و به سمت سوریا رفت ، بالای سر سوریا ایستاد
پوزخند سرد و تمسخر آمیزی زد ، برگه ها رو بالا آورد و بهشون نگاهی انداخت
پوزخندی تبدیل به نیشخند شد و برگه هارو محکم توی صورت سوریا کوبید
جوری که کاغذ ها گونه سوریا رو بریدن
یونگی: حضانت توله ها مالکیت این اموال ماله خودت ، من هنوز نمردم که خواهرم بخواد با اموال اون حرومی زندگی کنه
به خواهرش اشاره کرد و جیهان بدون حرفی بلند شد و به دنبالش نامجون و جین و جیمین هم بلند شدن
یونگی: دیگه طرف خواهر من نیاید
یوجین: دایی اون وظیفه داره تا وقتی ازدواج می کنیم پیش ما بمونه
دوجین: این وظیفه اونه
هیونجین: واقعا که مادر بی مسولیتی هستی اومد
یونگی خنده بلندی کرد و رو به خواهر گفت
یونگی: می دونی چیه حرفم رو پس می گیرم ، توله هات مثل پدرشون نیستن بلکه از اون حروم زاده ترن
با حرف یونگی چهارتا توله دیگه خرخری کردن اما با غرش بلند یونگی همشون مطیع و ساکت شدن
یونگی : بریم .......
خسته از روز سختی که داشتن نامجون به سمت پل روند ، همون. پلی که توی قرار هاشون همیشه اونجا می رفتن
از ماشین پیاده شدن و به سمت پل رفتن ، جین طبق عادت به نرده ها پل چوبی چسبید تا ماهی قرمز ها رو ببینه
YOU ARE READING
ICE [Namjin]
Short Storyنام: یخ 💫 کیم نامجون ، آلفایی که بخاطر بی رحمی و سرد بودنش به آیس معروفه جئون سوکجین که بعد از پنج برادر آلفا امگا به دنیا اومده ، بسیار زیبا و مهربونه اما از طرف پدرش مورد تحقیر و قراره میگیره و کتک می خوره حالا چی میشه اگر امگای آسیب دیده ما جفت...