توی آینه خودش رو چک کرد و لباسش رو مرتب کرد امیدوار بود الفاش خوشش بیاد
دلش می خواست امشب برای آلفاش یه شب خوب بسازه و بخاطر همین خجالتش رو کنار گذاشته بود و خودش رو برای آلفاش آماده کرده بود
نامجون داشت مهمونایی که تا خود خونه باهاشون اومد بودن رو بدرقه می کرد و بالاخره با رفتنشون هوفی از خستگی کشید
خیلی دلش می خواست بدونه برای چی تا اینجا دنبالشون میان ؟ مگه کار و زندگی ندارن ؟
همون طور که کراواتش رو شل می کرد از راه پله بالا رفت و نفس عمیقی کشید
نمی دونست وقتی وارد اتاق خوابشون میشه قرار با چه حالتی از امگاش مواجه بشه
سری از روی کلافگی تکون داد ، وقتی به اتاق شون رسید در زد و با شنیدن صدای امگاش در رو باز کرد
وارد اتاق شد و در رو بست ، نگاهش رو به امگاش داد اما ای کاش این کار رو نمی کرد
نفسش با دیدن امگاش توی اون لباس سفید و اون شرتک لی رفت
امگاش پاهاش رو روی هم انداخته بود و رونای سفید و تپلش رو سخاوتمندانه برای آلفا به نمایش گذاشته بود
سینه های برجسته اش از زیر لباس معلوم بود و تر قوه های بیرون زده اش حال نامجون رو خراب تر می کرد
جین با دیدن نگاه خیره الفا کمی خجالت کشید اما از سر جاش بلند شد و با قدمای آروم به سمت الفاش رفت
رو به روی آلفا ایستاد و دستاش رو دور گردن آلفا حلقه کرد ، لباش رو روی لبای آلفا گذاشت و آروم لبای آلفا رو بوسید
با بوسه امگاش به خودش اومد و دست رو دور کمر باریکش حلقه کرد، چشماش رو بست و بوسه رو عمیق تر کرد
لباشون رو از هم جدا کردن و دستای جین روی سینه عضلانی و سفتش سر خوردن
نامجون دستاش رو بالا آورد و صورت امگاش رو قاب گرفت ، بو سه ای به پیشونیش زد
نامجون: اگر امادگیش رو نداری اشکالی نداره زندگیم میتونیم بعداً انجامش بدیم ، مجبور نیستم همین امشب انجامش بدیم
جین: من می خوامش نامجون ، می خوام باهات یکی بشم
غرش های خوشحال الفاش بلند شد و باعث شد لرز آرومی از بدنش بگذره
نامجون کتش رو در اورد ، دوباره دستاش رو قاب صورت امگاش کرد و لباش رو روی لبای امگا کوبوند
لبای امگاش رو آروم گاز می گرفت ، مک های محکمی به لبای درشت و شیرینش می زد
جین سعی می کرد جواب بوسه های نامجون رو بده اما خیلی موفق نبود پس به جای اون دهنش رو برای زبون الفاش باز کرد
YOU ARE READING
ICE [Namjin]
Short Storyنام: یخ 💫 کیم نامجون ، آلفایی که بخاطر بی رحمی و سرد بودنش به آیس معروفه جئون سوکجین که بعد از پنج برادر آلفا امگا به دنیا اومده ، بسیار زیبا و مهربونه اما از طرف پدرش مورد تحقیر و قراره میگیره و کتک می خوره حالا چی میشه اگر امگای آسیب دیده ما جفت...