یقه پیراهن سفیدش رو مرتب کرد و دستی به کت نسکافه ایش کشید
با صدای در با صدای سردش اجازه ورود داد ، آستین کتش رو مرتب کرد که صدای کوک توی اتاق پیچید
کوک: هیونگگگگ
نامجون: چیه توله
نامجون با خنده گفت و بغلش رو برای کوک باز کرد ، کوک به سمتش رفت و هیونگش رو بغل کرد
نامجون بغلش کرد و بوسه ای به سرش زد ، کوک از نامجون جدا شد و با نگاهی ذوق زده ای براندازش کرد
کوک: خیلی خوشحالم هیونگ
ته: پس فرض کن هیونگ چقدر خوشحاله
تهیونگ با خنده گفت و به جمعشون ملحق شد ، نامجون خنده ای به تهیونگ کرد و برای بار آخر خودش رو توی آینه بر انداز کرد
ساعت چرم قهوه ایش رو توی دستش انداخت و دستی به موهاش کشید
نامجون: خب من برم
ته: هیونگ حداقل با آگوست دی می رفتی
نامجون: آگوست دی الان از جایی که بوده رفته فرانسه
کوک: خب بزار ما بیایم این طوری خیلی یه جوری نیست هیونگ
نامجون: نگران نباش احساس بی کسی نمی کنم عزیزم
بوسه ای به لپ کوک زد و بعد از اون گونه تهیونگ رو بوسید و از اتاق رفت بیرون
تهیونگ و کوک با لبخند تا ماشین بدرقه اش کردن ، نامجون دستی براشون تکون داد و توی لیموزین مشکی نشست
در رو براش بستن و راننده هم سوار ماشین شد ، بادیگارد های هم که برای اسکورتش آماده شده بودن سوار ماشین ها شدن و با دستور آلفای سلطنتی ماشین ها حرکت کردن
نامجون لبخند کمرنگی روی لباش بود که نتیجه ذوق بیش از حد درونش بود
گوشیش رو در آرود و یه باره دیگه عکسی که از گوشی کوک کش رفته بود رو آورد و برای بار هزارم نگاهش کرد
چشمای آبی جفتش هوش از سرش می برد، اون چشمای آبی و درشت خیلی زیبا بودن درست مثل مروارید
نامجون: تمام تلاشم رو می کنم تا دل کوچولوت رو بدست بیارم
و بعد از اون بوسه ای به عکس زد و گوشیش رو توی جیب داخلی کتش گذاشت.....
جو بدی داخل خونه حاکم بود ، تن همه از استرس می لرزید و همه به نقطه ای خیره بودن
می ترسیدن ، از واکنش آیس می ترسیدن از آیس هر کاری بر می اومد
جیونگ رسما تمام تنش می لرزید و بزوری گلوش خشک شدش رو با آب دهنش تر می کرد
جیهان نگران بود ، پسر کوچولوش الان چکار می کنه ؟ کجاست ؟ چی می خوره ؟چی می پوشه ؟ پیشه کیه ؟
![](https://img.wattpad.com/cover/342283863-288-k628896.jpg)
YOU ARE READING
ICE [Namjin]
Short Storyنام: یخ 💫 کیم نامجون ، آلفایی که بخاطر بی رحمی و سرد بودنش به آیس معروفه جئون سوکجین که بعد از پنج برادر آلفا امگا به دنیا اومده ، بسیار زیبا و مهربونه اما از طرف پدرش مورد تحقیر و قراره میگیره و کتک می خوره حالا چی میشه اگر امگای آسیب دیده ما جفت...