29

858 95 6
                                    

از لیموزین پیاده شدن ، نامجون دست امگاش رو سفت بین دستاش گرفت

اخمی که همیشه روی صورتش بود رو روی صورتش آورد 

جین: اوه چه اخم جذابی

نامجون: زبون نریز توله

و خنده کوتاهی کرد ، وارد نمایشگاه شدن ، با ورود اون دو همه نگاه ها روی اونا رفت

مخصوصا روی امگای زیبایی که وارد شده بود ، همه لحظه ای امگا رو بر انداز کردن اما.....

اما با دیدن اینکه دست امگا تو دست آیسه سری ع نگاهشون رو گرفتن

تک به تک تعظیم نود درجه ای به احترام آلفا کردن ، نامجون بدون کوچکترین اهمیتی همراه امگاش به سمت میزی رفته و پشتش ایستادن

نامجون دستش رو دور کمر امگاش انداخت و اونو به خودش چسبوند

با قرار گرفتن آیس پشت میزی بقیه به کار خودشون مشغول شدن

جین: هوووممم اینجا رو دیگه انتظار نداشتم

نامجون: چی ؟

جین: انتظار نداشتم یه مافیا توی نمایشگاه نقاشی هم اینقدر اعتبار داشته باشه

نامجون یخ بستن خون رو توی رگاش حس کرد ، قلبش چند ضربان جا انداخت و رنگش پرید

آب دهنش رو قورت داد ، دست جین رو بیشتر توی دستش فشرد

جین خواست ادامه حرفش رو بزنه که استاد رو مخش به سمتشون اومد

وانگ: خوش اومدی جینی

جین ابروهایش بالا پرید ، اون هیچ وقت این طوری صداش نمی کرد

جین: ممنونم استاد ولی لطفاً دیگه این طوری صدام نکنید

وانگ: اوه چرا ؟

جین: چون آلفام خوشش نمیاد

وانگ آب دهنش رو نامحسوس قورت داد و نگاهش رو به نامجون با اون فک قفل شدش داد

تعظیم نود درجه ای کرد

وانگ: معذرت می خواهم آلفا ما فقط خب....یکم با هم صمیمی هستیم

این دفعه اخمای جین توی هم رفت و خواست چیزی بگه که نامجون پیش دستی کرد

نامجون: سعی کن به نبود این صمیمت عادت کنی چون در غیر این صورت دیگه فرصتی برای عادت کردن به چیزی نداری

وانگ: معذرت می خواهم آلفا دیگه تکرار نمیشه

نامجون سری تکون داد

نامجون: من می‌خوام یکم دراز بکشم اینجا اتاقی برای این کار هست ؟

وانگ: بله قربان انتهای سالن چند اتاق برای افرادی که می‌ خوان استراحت کنن هست

باشه ای گفت و با کشیدن دست جین به سرعت به سمت اتاقا رفت ، وقتی به اتاق ها رسید در اولین اتاق رو باز کرد و ندیدن کسی جین رو داخل فرستاد و خودش هم رفت داخل ، در رو قفل کرد و نگاهش رو به جینی که سوالی نگاهش می کرد داد

ICE  [Namjin]Where stories live. Discover now