دوش سبکی گرفته بود...
موهای خیسش رو تکون دادو قطرات آب رو به رقص درآورد...
لباس های توی چمدونش رو کنار میزد تا به لباس دلخواه برسه...
پیراهن و جلیقه ی بافت کرم رنگی روی تخت انداخت...شلوار قهوه ای برداشتو از پای چمدونش بلند شد...
به این تیپ عادت کرده بود...
بند حوله ی توی تنش رو باز کردو لباس هارو پوشید...
با سشوار موهای نم دارش رو کمی خشک کردو حالت داد..
عطری با بوی چوب انتخاب کرد...!!!
میتونست برای لحظه ای روزش رو بسازه...
دستبند باریکش رو دور مچ ظریفش بست..
اطرافش رو جمع کردو از اتاق زد بیرون...
آروم از پله ها پایین رفت که خدمتکار دستپاچه جلوش قرار گرفت..
_ب..ببخشید اقا....خبر ندادید که بیدار شدید..صبحانتون حاضر نیست...مسترجئون ازم خواسته بود صبحانتون رو بیارم توی اتاق...
با وایب آرامش و خنثی بودن لبخندی زد
_اشکالی نداره...خودم صبحانمو اماده میکنم...شما استراحت کنید..
خدمتکار با شرمندگی تعظیمی کردو رفت...
تهیونگ سمت آشپزخونه رفت و فارغ از سکوت عجیب عمارت..
محتویات صبحانه ی موردعلاقش رو برداشتو مشغول شد..
توت فرنگی هارو با مهارت زیاد برش میزد...
این کار مغزش رو برای دقایقی از مشکلات دور میکرد..
تمام حواسش پی کارش بود..
ظرف صبحانش رو برداشتو روی میز گذاشت..
پشت میز نشستو به آرومی محو طراحی بشقابش بود...
مشغول خوردن بود که با صدای ناله ی جین دست از خوردن برداشت..
_اه..سرم داره منفجر میشه!
جین وارد آشپزخونه شدو با دیدن تهیونگ دستش رو از روی سرش برداشت..
_اینجایی تهیونگ؟..فکر کردم خوابی!
تهیونگ از پشت میز بلند شد.
_بیا بشین هیونگ...الان برات یه قهوه درست میکنم سردردت خوب میشه!
جین لبخندی زد
_جدی؟جوابگوعه؟
تهیونگ سری تکون داد
_اره...بخاطر کافئینی که داره..میتونه آروم کنه دردو..
قهوه ی غلیظی برای جین درست کردو لیوانش رو مقابل جین گرفت
_بفرما هیونگ...
جین لیوان قهوه رو از دستش گرفت
_مرسی پسر....بیا بشین ادامه ی صبحانتو بخور!
تهیونگ نشست...ولی رو به جین
_هیونگ...چرا جونگکوک این مدت هیچ سراغی ازم نگرفت؟در صورتی که گفتی به یادم بوده..یعنی...حتی با یه تماس یا یه پیام...نمیتونست از سلامتیم...از وضعیتم با خبر شه!؟
جین از حرف پسر مقابلش تعجب کرد...جوابی برای این سوال نداشت..
_خب...خب نمیدونم...اون درگیر بود...روح و روانش درگیر بود!
YOU ARE READING
Mafia!
Fanfictionاون همیشه کلمه ی انتقامو توی خشاب کُلتش حمل میکنه.... ولی من قسم میخورم که عاشقش کنم... ژانر: mafia, Drama, smut... کاپل: kookv، Namjin ❌دارای صحنه' محدودیت سنی❌
