part 36

2K 327 59
                                    

پاریس!
خیابان شانزلیزه...
ساعت 12:00شب..

توی زیباترین خیابون جهان گام برمیداشت..
فکرش رو آزاد کرده بود...
بی بهانه نفس میکشید...
رهای رها...
حتی دیگه قدم هاش هم سنگین نبود..
دستاش رو توی جیب پالتوی بلند شکلاتی رنگش فروکرده بود..
کلاه فرانسوی روی سرش تهیونگ رو خاص ترین پسر کرده بود..
با صدای الیزه نگاهش رو از روی سنگ فرش های پیاده رو گرفت

_حیف که جیمین گوشیشو جواب نداد..احتمالا خوابه..!

تهیونگ لبخندی زد

_بده تنها باهام اومدی؟

الیزه سرش رو کمی بالا گرفت تا تهیونگو ببینه...لبخند از سر خجالت زدو با شک و تردید دستش رو دور بازوی تهیونگ قفل کرد..

_ام...نه خوبه!..خیلی خوبه

تهیونگ لبخند کجی روی لبش قرار گرفت..
به مغازه ها نگاه میکرد...
زیر نورپردازی خیره کننده ی خیابون داشت دیوونه میشد...
الیزه اونقدر خوشحال به نظر میرسید که کنار جواهر فروشی معروفی که تا دیر وقت باز بود ایستاد...

_تهیونگ..نظرت درباره ی جواهرات چیه؟

تهیونگ میدونست دختر مو نسکافه ای توان خرید جواهراتی که برقش چشم رو میزد نداشت..

_کدومو دلت میخواد الیزه؟!

الیزه چشماش برقی زدو به ساده ترین حلقه ای که الماسی روش بود اشاره کردو با شرمندگی گفت

_راستش..خیلی وقته دارم پولامو بخاطرش جمع میکنم..برلیانه..

تهیونگ رفت داخلو الیزه هم همراهش برد...
بین شلوغی مغازه رو به فروشنده همون انگشتر رو درخواست کرد...
الیزه متعجب نگاهی به تهیونگ انداختو دستشو کشید

_نه تهیونگ...نیازی نیست بگیری من فقط خواستم بهت نشون بدم!

فروشنده همون انگشتر رو آوردو الیزه واقعا جذبش شده بود...انتظار داشت تهیونگ انگشتر رو دستش کنه..
تهیونگ اشاره کرد

_یالا الیزه..دستت کن ببین دوسش داری یا نه!

دختر آروم انگشتر رو برداشتو توی انگشت باریک و کشیدش گذاشت...زیادی بهش میومد!
لبخندی از سر خوشحالی سر داد

_این خیلی قشنگه تهیونگ مگه نه؟..

تهیونگ محو ویترین پر از انگشتر های مردونه نقره شده بود...
دلش میخواست الان کوک کنار بودو یکی از اینارو برای ابدی کردن عشقشون میخرید...اونم به سلیقه ی خودش....
اما فقط یه خیال بود...
الیزه شونه ی تهیونگ رو لمس کرد

_خوبی؟

تهیونگ به خودش اومدو به صورت دختر نگاه کرد

_اره اره...خوبه خوشگله!

الیزه به راحتی فهمید بود تهیونگ ذهنش درگیره...حتی این زود برگشتش از کره هم مشکوک بود..
نمیخواست دخالت کنه پس سوالی نپرسید..

Mafia!Where stories live. Discover now