مجبور بود جواب بده...
اگه اینبار هم بی پاسخ میزاشت قطعا هیونگش فردا نشده بود خودش رو به پاریس می رسوند..._الو هیونگ....
با نفس آسوده ای که جین کشید جونگکوک استرس بیش از حدی رو حس میکرد..
+الو و کوفت...هیونگو زهرمار..چه غلطی داری میکنی جونگکوک؟معلوم هست چه مرگتونه؟نمیگین من و نامجون دق میکنیم اینجا!؟یکی جواب نمیده کلا...اون یکی سین میزنه جواب نمیده...هنوز باهم در جنگین!؟
گذاشت خوب هیونگش خودش رو خالی کنه....
_هیونگ...اروم باش لطفا..چیزی نشده...تهیونگ درگیر کارای دانشگاهشه...منم...منم کمکش میکنم..پیامتو دیدم خواستم جواب بدم که یادم رفت..
جین خونش به جوش اومده بود..
+دروغ که نمیگی!؟خودتو تهیونگ باهم ساختیننن؟؟؟نباید یه خبر به ما بدین!؟واقعا که....من و نامجونو بگو که به خاطر شما تا خرخره تو باتلاق استرس بودیم...
همون موقع تهیونگ صداش کرد..
_جونگکوک....جونگکوک کجایی؟؟؟
جین صدای تهیونگو میشنید..
+برو گوشیو بده اون بچه حرف نزن...دلم براش یه ذره شده!
جونگکوک لبخندی زد
_دلت برا من تنگ نشده هیونگ؟
جین ایش بلندی پشت گوشی گفت...
_ایششش..انگار خیلی حضورش مایه ی آرامش قلبه...خیلی خب معلومههههه دیگه داداشمی میخوای دلتنگت نشم!؟
جونگکوک خندیدو گوشیو برد پیش تهیونگ و با زمزمه در گوشش گفت..
_جین هیونگه عزیزم...یه کوچولو عصبیه لطفا مراقب باش..
گوشیشو در گوش تهیونگ گذاشت
_جین هیونگ...!
جین دلتنگ تهیونگ بود..
_تهیونگییییی...خوبی پسرر!؟
تهیونگ بغض کرده بود....دلش برای جین هیونگش..نامجون هیونگش...هوسوکی..دلش برای همه چیز تنگ بود..
_خوبم هیونگ...خیلی خوبم!
جونگکوک کنار تهیونگ نشستو سر پسرو توی بغلش گرفتو روی موهای صاف و براقش بوسه میزد...
جین مدام نگران بود که جونگکوک و تهیونگ باهم نسازن..._همه چی خوبه!؟تو و جونگکوک..میسازین باهم توی سر و کله ی هم نمیزنین..؟؟
تهیونگ دست خالیشو یکم جا به جا کرد تا دست جونگکوک رو بگیره..
_اره...همه چی خوبه...میسازیم باهم...نامجونی هیونگم خوبه؟؟هوسوک هیونگ چی؟دلم میخواد ببینمتون...
جین خیالش راحت شد
_خب اوکیه....مراقب همدیگه باشین..نامجونم خوبههه همینجا توی بغلم دراز کشیده!..هوسوکم طفلی تنها شده..
![](https://img.wattpad.com/cover/291771879-288-k55245.jpg)
YOU ARE READING
Mafia!
Fanfictionاون همیشه کلمه ی انتقامو توی خشاب کُلتش حمل میکنه.... ولی من قسم میخورم که عاشقش کنم... ژانر: mafia, Drama, smut... کاپل: kookv، Namjin ❌دارای صحنه' محدودیت سنی❌