Part 25

2.1K 551 232
                                    


"مراقب خودت باش چانیول، همه ی وسایل مورد نیازتو برداشتی؟"

در جواب لحن نگران ییشینگ سر تکون داد و کیفشو روی شونش جا به جا کرد:

"جونمیون نمیتونست بیاد؟"

"میخواست بیاد اما نتونست، مسائل مربوط به قصر و نجیب زاده بودنه دیگه! خودت بهتر میدونی"

چانیول با حالت گنگی سر تکون داد و شونه بالا انداخت:

"نمیدونم اما...سعی میکنم درک کنم!"

خورشید هنوز طلوع نکرده بود و چانیول واقعا دوست داشت به تختش برگرده و بخوابه اما باید تنها کاری که پدربزرگش بهش سپرده بود و انجام میداد حتی اگه نمیدونست باید واقعا چه کاری انجام میداد!

"فکر میکنم وقت رفتن باشه چانیول، هنوز نمیدونم چرا پادشاه باید تورو به همچین سفری بفرسته اما فکر میکنم ایشون برای کاراشون دلیل خوبی دارن...نگران نباش و فقط بهترین تلاشتو انجام بده!"

چانیول لبخند معذبی به لب اورد:

"راستش قبل اینکه شروع به گفتن اینکه نگران نباشم بکنی اصلا نگران نبودم، الان یه جورایی وحشت کردم!"

برای لحظه ای احساس عذاب وجدان و توی چشم های ییشینگ دید و لبخند زد تا پری بزرگ تر حس بدی نداشته باشه.

"شوخی کردم پسر، اروم باش من ارومم"

برای لحظاتی به هم خیره شدن قبل از اینکه ییشینگ با سر به طرفی اشاره کنه:

"چیه؟"

"برو دیگه! منتظر چی؟!"

چانیول کمی روی پاهاش جا به جا شد و نگاهشو برای اخرین بار به اطراف چرخوند:

"هیچی، فقط..."

قبل از اینکه بتونه جملشو کامل کنه صدای بکهیون از جا پروندش:

"چانیول...صبرکن!"

با لبخند به سمت صدا برگشت، تقریبا از اینکه بکهیون برای بدرقه ش میاد ناامید شده بود...بهرحال اون هیچوقت ازش نخواسته بود بیاد اما بین حرفاش به زمان رفتنش اشاره کرده بود و اومدن بکهیون براش خیلی باارزش بود...این اولین باری بود که چانیول بعد از اومدن به اون سرزمین داشت به مسافرت میرفت و البته که اینکار و به قصد تعطیلات انجام نمیداد!

چانیول فکر میکرد پری کوچیک تر خوابشو بهش ترجیح داده بود اما اینطور نبود، بکهیون بالاخره خودشو به چانیول رسوند و درحالی که مراقب بود جلوی ییشینگ به چشم هاش نگاه نکنه بسته ی کوچیکی رو به سمتش گرفت:

"برات یکم خوراکی اماده کردم، حدس زدم اونجا مغازه و رستوران نباشه"

چانیول بسته رو گرفت و توی کیف شونیش گذاشت اما بعد توجهش به ظاهر بکهیون جلب شد.

Winged Rabbit / خرگوش بالدار🐰✨ (Completed)Kde žijí příběhy. Začni objevovat