کیونگ نگاه دقیقی به فک منقبض شده ی بک که با فکری درگیر، راننندگی میکرد، انداختکیونگ- مطمئنی چیزی نشده؟!
بک برای عوض کردن بحث، نالید
بک- نظرت با نوشیدنی چیه؟! فکر میکنم امشب بدون الکل کار دست خودم و خودت بدم.
کیونگ که خوب میدونست تا بک نخواد، نمیتونه ازش حرفی بیرون بکشه، صاف نشست و سری تکون داد
کیونگ- بزن بریم!
و بک به سرعت مسیر و عوض کرد
•••••••••••••••••وارد بار بزرگ شهر شدن و یکراست به سمت میز گوشه ی سالن به راه افتادن.
کیونگ متوجه ی ریز ریز فحش دادن بک بود اما دیگه طاقت نیاورد و تک خنده ای زد
کیونگ- کسی رفته رو مخت؟
بک پشت میز نشست و ابرویی بالا انداخت
-از کجا فهمیدی؟!
با افسوس اهی کشید و بعد ازاینکه سفارش داد، کتش رو در اوردکیونگ-چون همه ی فحش هایی که زیر لب میدی،مخاطب داره.معمولا فقط یه موجود زنده که به زبون ادمیزاد حرف بزنه،میتونه اعصابت و بهم بریزه! بگو ببینم کیه؟
بک کلافه نگاهشو به در و دیوار دوخت
بک- اه لعنتی.بیخیال.اون فقط یه عوضی....
با یکهو ایستادن کیونگ، حرف توی دهنش ماسید.متعجب تیررس نگاهش رو گرفت و بعد از دیدن لئو همراه با چند بادیگاردش که تازه وارد بار میشدن،سریع بهش پشت کرد.
لئو که تازه متوجه کیونگسو میشد، ایستاد و شگفت زده نگاش کرد که کیونگ با قدم های بلند خودش رو بهش رسوند و تعظیمی کرد.
کیونگ-جناب لئو.نمیدونستم شماهم مقصدتون اینجاست.وگرنه همراهیتون میکردم!
لئو نگاه مشکافانش رو از بکهیون گرفت و بعد از گذاشتن دستش روی شونه ی کیونگ، لبخند کجی زد
لئو-فکر میکنم سر قرار با موکلت باشی!
و با کنجکاوی اضافه کرد
لئو- اون کیه؟!
کیونگ با زیرکی خندید.انگار خوب تونسته بود ذهنش رو درگیر کنه
کیونگ- میدونید که اطلاعات خصوصی موکلم رو نمیتونم فاش کنم.
پیرمرد با رضایت سری تکون داد
لئو-هیچوقت ناامیدم نمیکنی وکیل دو!
تشکر کیونگ، توی صدای بلندی که حتی موزیک کرکننده ی بار رو هم غرق میکرد، گم شد!
متعجب از صدای گوش خراش که از طبقات بالا شنیده میشد، نه تنها نگاه کیونگ، بلکه نگاه لئو و همه ی افراد حاظر در بار، به سمت سقف کشیده شد.
YOU ARE READING
𝐇𝐞𝐥𝐥𝐨 𝐝𝐞𝐯𝐢𝐥
Fanfictionوکیل دو کیونگسو مجبوره برای گرفتن انتقام از کسی که کل زندگیش رو نابود کرده، وارد باندِ غول مافیایی کره جنوبی، یعنی «لرد کیم کای» بشه! اینکه چطور وارد شه و از چه طریقی نابودش کنه،نقشه ایه که خیلی وقته درحال طراحیشه! اما به محض وارد شدن به این جهنم،...