لیوان نوشیدنیش رو روی میز رها کرد و ورق شاه و تک خشتی که دستش بود رو روی میز کوبید.
با بلند شدن صدای داد و فریاد افراد دور میز، نیش خندی زد .
یادش نمیومد این چندمین دست از بازی بود که امروز میبرد. فقط میدونست که اگر ذره ای بیشتر بمونه، از اون حجم از دود و هوای خفه ی اطراف، حتما کارش به بیمارستان میکشه!با خستگی ایستاد و تمام چیپ های بنفش رنگ رو توی کیسه ی سنگینش ریخت.باید هر چه زودتر همشون رو تبدیل میکرد.
تمام نوشیدنی هایی که از صبح بی رویه بالا داده بود ، حالا حسابی مست و گیجش کرده بود اما نه اونقدری که نتونه سر پا بایسته.کش و قوسی به بدن کوفتش داد ولبه ی پیرهنی که ازگرما ،دکمه هاش باز بود رو بهم نزدیک تر کرد.
تا خواست کیسه ی چیپ ها رو همراه خودش بکشه، دستی بی هوا روی شونش نشست!!متعجب به عقب برگشت و از دیدن پیرمردی که همراه با چند بادیگارد پشت سرش ایستاده ،کمی جا خورد!!
پیر مرد، با قد و بالایی بلند و تیپی به شدت شیک، بیشتر به مدل های میانسال میخورد تا کسی که توی این لونه سگ، قمار میکنه!مرد- هی...مدتیه دارم بازیتو تماشا میکنم...باید بگم بازیکن خوبی هستی!
و دستش رو جلو اورد.
کیونگ نگاه مرددی بهش انداخت اما در اخر با اون دست داد
کیونگ- ممنونم...
خواست دستش رو بیرون بکشه که مرد این اجازه رو بهش نداد و قدمی جلوگذاشت
مرد- من خاویرم.
نیمچه لبخندی به روش پاشید
کیونگ- کیونگسو هستم.خوشبختم
وقتی نگاه مشتاق مرد رو دید که همچنان دستش رو میفشاره،ادامه داد
کیونگ-کمکی از دستم برمیاد؟!
خاویر دستشو دور گردنش انداخت و مسافتی رو باهم قدم زدن تا از جمعیت دور بشن.در همون حین، اروم شروع به حرف زدن کرد
خاویر-من کارم پیدا کردن بچه هایی مثل توعه! نمیدونم این استعداده و یا بلدی چطور تقلب کنی!!
البته که اگر تقلب هم باشه، من باز هم اسمش و میذارم استعداد چون هر کسی بلد نیست بدون گیر افتادن، انقدر ماهرانه تقلب کنه!
CZYTASZ
𝐇𝐞𝐥𝐥𝐨 𝐝𝐞𝐯𝐢𝐥
Fanfictionوکیل دو کیونگسو مجبوره برای گرفتن انتقام از کسی که کل زندگیش رو نابود کرده، وارد باندِ غول مافیایی کره جنوبی، یعنی «لرد کیم کای» بشه! اینکه چطور وارد شه و از چه طریقی نابودش کنه،نقشه ایه که خیلی وقته درحال طراحیشه! اما به محض وارد شدن به این جهنم،...