« پارت سی و پنجم »

232 67 20
                                    

لیوان نوشیدنیش رو روی میز رها کرد و ورق شاه و تک خشتی که دستش بود رو روی میز کوبید

Ups! Ten obraz nie jest zgodny z naszymi wytycznymi. Aby kontynuować, spróbuj go usunąć lub użyć innego.

لیوان نوشیدنیش رو روی میز رها کرد و ورق شاه و تک خشتی که دستش بود رو روی میز کوبید.
با بلند شدن صدای داد و فریاد افراد دور میز، نیش خندی زد .

یادش نمیومد این چندمین  دست از  بازی بود  که امروز میبرد. فقط میدونست که اگر ذره ای بیشتر بمونه، از اون حجم از دود و هوای خفه ی اطراف، حتما کارش به بیمارستان میکشه!

با خستگی ایستاد و تمام چیپ های بنفش رنگ رو توی کیسه ی سنگینش ریخت.باید هر چه زودتر همشون رو تبدیل میکرد.
تمام نوشیدنی هایی که از صبح  بی رویه بالا داده بود ،  حالا حسابی مست و گیجش کرده بود اما نه اونقدری که نتونه سر پا بایسته.

کش و قوسی به بدن کوفتش داد ولبه ی پیرهنی که ازگرما ،دکمه هاش باز بود رو بهم نزدیک تر کرد.
تا خواست کیسه ی چیپ ها رو همراه خودش بکشه، دستی بی هوا روی شونش نشست!!

متعجب به عقب برگشت و از دیدن پیرمردی که همراه با چند بادیگارد پشت سرش ایستاده ،کمی جا خورد!!
پیر مرد، با قد و بالایی بلند و تیپی به شدت شیک، بیشتر به مدل های میانسال  میخورد  تا  کسی که توی این لونه سگ، قمار میکنه!

مرد- هی...مدتیه دارم بازیتو تماشا میکنم...باید بگم بازیکن خوبی هستی!

و دستش رو جلو اورد.

کیونگ نگاه مرددی بهش انداخت اما در اخر با اون دست داد

کیونگ- ممنونم...

خواست دستش رو بیرون بکشه که مرد این اجازه رو بهش نداد و قدمی جلوگذاشت

مرد- من خاویرم.

نیمچه لبخندی به روش پاشید

کیونگ- کیونگسو هستم.خوشبختم

وقتی نگاه مشتاق مرد رو دید که  همچنان دستش رو میفشاره،ادامه داد

کیونگ-کمکی از دستم برمیاد؟!

خاویر دستشو دور گردنش انداخت و مسافتی رو باهم قدم زدن تا از جمعیت دور بشن.در همون حین، اروم شروع به حرف زدن کرد

خاویر-من کارم پیدا کردن ‌بچه هایی مثل توعه! نمیدونم این استعداده  و یا بلدی چطور تقلب کنی!!
البته که اگر تقلب هم باشه، من باز هم اسمش و میذارم استعداد چون  هر کسی بلد نیست بدون گیر افتادن، انقدر ماهرانه تقلب کنه!

 𝐇𝐞𝐥𝐥𝐨 𝐝𝐞𝐯𝐢𝐥Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz