«پارت سی ام »

257 62 24
                                    

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.



ده قدمی به درب  از جا کنده شده ی گاراژ مونده بود که فریاد پر از درد میلر، وحشت رو به جونش انداخت

میلر- لرد!!!!

از اینکه میشنید مخاطبش اونه، بیشتر ترسید!

لرد به ارومی به عقب برگشت و نگاش کرد تاادامه بده.
مرد نصفه جون روی زمین، خودش رو با درد جلو تر  کشید.چهره اش رو به قرمزی‌میزد و قطرات عرق روی پیشونیش نشسته بود، با اخرین توان داد زد

میلر- لرد تو به زودی نابود میشی... از وکیلت بپرس....بپرس چرا اینجاست...چرا تا الان زندس... چرا اون قاب و از من دزدید....و بپرس چرا خواستیم همکاری کنیم....اون بهترین موجوده برای نابود کردن تو!
البته نه فقط اون...دارم روزی رو میبینم که زیر دست و پای تمام ادم هایی که بهشون اعتماد داری...له میشی! تو نمیدونی چه ادمای خطرناکی رو اطرافت داری!

نگاهش روی جمعی که قصد خروج از گاراژ رو داشتن چرخوند اما در نهایت  لرد رو مخاطب قرار داد

میلر- تو...از لرد کبیر هم شیطان تری...یکی از افرادت فرزند منو ازم گرفت و تو امروز دوتا پاهای منو!

صدای زمزمه ی لرد، به قدری اروم بود که تنها به گوش کیونگ رسید

لرد-این یه قانونه...

صدای میلر هر لحظه بیشتر رو به تحلیل میرفت

میلر-تو میدونی که تا چندصد متری اینجا هیچ موجود زنده ای نیست که منو نجات بده ...اینجا نباید قبرستون من تنها باشه!

و بی هوا ، اسلحه ای که بنظر میرسید در طول صحبت کردنش، سعی داشته از روی زمین بهش برسه رو برداشت و به سمت لرد شلیک کرد!!

همه چیز در کمتر از چند ثانیه اتفاق افتاد و لرد با چشم های بسته منتظر چشیدن درد گلوله موند اما با سنگینی ای که روی سینش نشست، با گیجی چشم هاشو باز کرد!

از دیدن کیونگسو که به سینش تکیه داده، برای لحظه ای مات موند. خالی شدن زیر پاهای کیونگسو، این اجازه رو بهش نداد که فکر کنه و به سرعت شونه هاش رو گرفت و همراهش روی زمین نشست!

‌‌
بی توجه به صدای شلیک های پیاپی سهون، که میلر رو نشونه گرفته بود، به سرعت کیونگ رو به سمت خودش چرخوند و از دیدن شونه ی پر از خونش  مات موند

 𝐇𝐞𝐥𝐥𝐨 𝐝𝐞𝐯𝐢𝐥Where stories live. Discover now