صدای غرش هادس، همه رو ازجا پروند!
با قدم های بلند جلو اومد و به سمتشون حمله ور شد که سهون از پشت کمرش رو گرفتسهون- هی هی .اروم باش!!!
اما اون به سیم اخر زده بود و با خشم فریاد میزد
هادس- چطور تونستی این کارو کنی؟! ها؟!! چطور تونستی جونگکوک رو با خودت ببری ؟!!!
همچنان تقلا میکرد که از دست سهون خلاص بشه و به جون لرد بیوفته اما وقتی میدید کاری از دستش بر نمیاد، تنها صدای فریاد هاش بیشتر اوج میگرفت
هادس- اگه بلایی سرش میومد؟!!! اگه بلایی سرش میومد میخواستی چه غلطی کنی عوضی؟!!
لرد با خونسردی نگاهش رو از صورت برافروخته ی هادس گرفت و به لب های گزیده ی شده ی کوک داد. انگار که واکنش اون، براش جذاب تر بود!
هادس هر لحظه بیشتر عصبی میشد و همگی هاج و واج بهش خیره بودن تا اینکه صدای فریاد کوک، برای بار دوم همه رو از جا پروندکوک- بسه هادس!!
شرم زده نیم نگاهی به چشم های خسته ی لرد انداخت و دوبار تهیونگ رو مخاطب قرار داد
کوک- بس کن! جایگاه خودت رو بدون! اینکه من کجا میرم و چیکار میکنم، به تو هیچ ربطی نداره! اینکه من کجا باشم، به خواست خودم و اراده ی رئیسمه!
انگار که ابی سرد، اتیش درون تهیونگ رو خاموش کرد....
اروم و وا رفته ایستاد. در کسری از ثانیه چشم هاش تهی شد و نیمچه لبخندی گوشه ی لبش نشست. نگاهی به تمام افرادی که حاظر بودن انداخت و سری تکون دادهادس- به من مربوط نیست...
سهون و بکهیون که تا اون لحظه میدونستن تهیونگ چقدر بی تابی کرده، دلشون به حالش سوخت و درمونده نگاهی بین هم رد و بدل کردن اما تهیونگ اجازه صحبت به کسی رو نداد و بلافاصله ادامه داد
هادس-این لحظه ، خوب یادت بمونه...از الان ملاحضه رو میذارم کنار !! دیگه تهیونگی در کار نیست و تو چهره ی واقعی رئیس خانواده ی هادس رو میبینی!
و سرش رو بالا تر اورد و لرد رو مخاطب قرار داد
هادس- قسم میخورم که اتیش سوزی بعدی رو...خودم شروع کنم!باید نگرانی رو با تک تک سلول های بدنت حس کنی!
و تهدید وار نگاهی به جمع انداخت و به سرعت به سمت افراد و ماشینش پا تند کرد!!!
DU LIEST GERADE
𝐇𝐞𝐥𝐥𝐨 𝐝𝐞𝐯𝐢𝐥
Fanfictionوکیل دو کیونگسو مجبوره برای گرفتن انتقام از کسی که کل زندگیش رو نابود کرده، وارد باندِ غول مافیایی کره جنوبی، یعنی «لرد کیم کای» بشه! اینکه چطور وارد شه و از چه طریقی نابودش کنه،نقشه ایه که خیلی وقته درحال طراحیشه! اما به محض وارد شدن به این جهنم،...