وکیل دو کیونگسو مجبوره برای گرفتن انتقام از کسی که کل زندگیش رو نابود کرده، وارد باندِ غول مافیایی کره جنوبی، یعنی «لرد کیم کای» بشه!
اینکه چطور وارد شه و از چه طریقی نابودش کنه،نقشه ایه که خیلی وقته درحال طراحیشه!
اما به محض وارد شدن به این جهنم،...
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
یه ری-پدرت برای مافیا کار میکرده درسته؟!درست مثل خودت!
جلو اومد و باوولمی اروم تر گفت یه ری- چطور ممکنه یکی بتونه پدر خودش رو بکشه؟! هوم؟! کار لرد بوده درسته؟! میتونی به ما بگی وکیل دو! ما سعی میکنیم ازت محافظت کنیم! پس لازم نیست اینجا سکوت کنی! باور کن به نفعت نیست! صدای ناگهانی خنده ی کیونگ، از جا پروندش! اون با صدای بلندی قهقه میزد و اهمیتی نداشت که چی راجبش فکر میکنن. اینکه اون دیوونس و یا واقعا یک هیولاس... مهم نبود! اشتباهی که این دختر و افسر های قبل تر از اون انجام میدادن، این بود که اسم لرد رو میاوردن و این... دل تنگ ترش میکرد و باعث میشد به جای تمرکز روی بازجویی، مدام خاطراتش با اون رو توی ذهنش مرور کنه و دلش گرم بشه! میخندید تا بغضی که از دلتنگی، گلوش رو میگرفت رو مخفی کنه و این تنها راهی بود که به ذهنش میرسید! مهم نبود که قراره چند روز دیگه اینجا نگهش دارن و یا ته این ماجرا چی در انتظارشه، همین که میدونست لرد در امانه، براش کافی بود! یه ری-وکیل دو!!فکر میکنی میتونی تا اخرش دووم بیاری؟!بلاخره یه روز دهن باز میکنی و هرچی که میدونی و نمیدونی رو باید بگی!! شک نکن! پس بهتره به فکر خودت باشی! تنها به لبخند دندون نمایی اکتفا کرد و ترجیح داد عین این چند روز ، سکوت کنه!
***
با آشفتگی راه میرفت و نگاه تهیونگ که روی راحتی ها نشسته بود، روش میچرخید.دیدن این مرد با کمری خمیده، اون رو یاد خودش و احساساتش مینداخت و کمی تا حدودی دلش رو به رحم میاورد. به این فکر کرد که اگر کوک جای اون بود... به سرعت این فکر رو از سرش بیرون انداخت.فکر کردن بهش هم باعث میشد دیوونه بشه! کوک با سینی غذایی بهشون نزدیک شد.با نگرانی به لرد نگاه کرد و سینی رو روی میز گذاشت
کوک- لرد؟
وقتی جوابی نگرفت، بهش نزدیک شد و دوباره اسمش رو صدا زد
کوک- لرد؟!بهتره یه چیزی بخوری!
با چهره ای گرفته به سمتش برگشت و زمزمه کرد لرد- واقعا فکر میکنی...میتونم ؟! و جلوتر اومدم و کفری اضافه کرد لرد- وقتی نمیدونم اون بچه توی چه وضعیتیه...وقتی نمیدونم خوب میخوابه...خوب میخوره...اصلا خوبه یا نه...چطور میتونم چیزی بخورم؟!ها؟!
