«پارت بیست و شیشم»

210 64 30
                                    

 شک زده برگشت و با دیدن چهره ی سرد لرد، ناخداگاه پوزخندی روی لبش نشست!

Ups! Ten obraz nie jest zgodny z naszymi wytycznymi. Aby kontynuować, spróbuj go usunąć lub użyć innego.

شک زده برگشت و با دیدن چهره ی سرد لرد، ناخداگاه پوزخندی روی لبش نشست!

لردبی توجه به کیونگ، مخاطبش رو میلر قرار داد

لرد- جناب میلر...از لئو خبری دارید؟!

«چقدر سوال مسخره و بدموقه ای!! »
کیونگ در دلش زمزمه کرد و با تاسف سری تکون داد!

میلر که توقع این سوال رو نداشت، به تک خنده ای بسنده کرد

میلر- متاسفم جناب لرد.من و لئو خیلی باهم صمیمی نیستیم!

لرد دستشو پشت کمرش قلاب کرد و با بیخیالی زمزمه کرد

لرد- پس بهتره...خیلی زود این اتفاق بیوفته...

میلر نگاه گیجش رو بین اون دو چرخوند

میلر- متوجه نمیشم...

لرد با پوزخندی شیطانی جواب داد

لرد- ممکنه در چند روز اینده دیگه فرصت صمیمی شدن باهاش رو نداشته باشی...



چشم های میلر از تعجب گرد شد که کیونگ هول کرده  تعظیمی به میلر کرد و بعد از گرفتن بازوی لرد، اون رو با خودش به گوشه ای دیگه کشوند!

شاکی غر زد

کیونگ- این کار یعنی چی؟!!چرا میلر رو با کشتن لئو تهدید میکنی؟!؟ مگه اون خیانت کرده؟!

دست لرد با خشم پشت گردنش رو چنگ زد !
اون رو به سمت خودش کشید . از فاصله ی نزدیکی، توی صورتش غرید

لرد- هرگز مقابل خانوادت، طرف فرد دیگه ای رو نگیر!!!

کیونگ با شتاب دستش رو پس زد.شمشیر  و از رو بسته بود و هیچ جوره نمیتونست کمی ملایم تر رفتارکنه

کیونگ- انگار قرارمون رو فراموش کردی جناب لرد! من...جزو این....خانواده نیستم!!! من تنها وکیل و همکار شمام!

اما  صدای زمزمه وار لرد که از هزار فریاد ترسناک تر بود، از حرفی که زد، پشیمونش کرد

لرد- خوب گوش کن ببین چی میگم بچه.اینکه بین ما چه قول و قرار هایی هست...فقط توی خانواده ی ما میمونه!
اون بیرون...هیچکدوم از این ادمایی که میبینی، نمیدونن که تو تنها برای من یه وکیل ساده ای!
فکر میکنن جزوی از این خانواده ی عظیم لردی! رفتار...حرف ها و هر کوفت دیگه ای از تو... به عنوان عضوی از خانواده ی من،زیر ذره بینه!

 𝐇𝐞𝐥𝐥𝐨 𝐝𝐞𝐯𝐢𝐥Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz