35_؟؟؟

74 26 1
                                    

"سلام بفرمایید؟"

صدای بچگانه ای که در گوشش پیچید، آن را فاصله داد و به شماره نگاه کرد. همان شماره ای بود که کیم سوکجین به عنوان شماره خودش به او داده بود. پس چرا یک دختربچه جواب میداد؟

"این شماره کیم سوکجین نیست؟" با شک پرسید. یعنی شماره را اشتباهی به او داده بود؟

"داره رانندگی میکنه" دوباره دختر بچه جواب داد.

چه بود؟ کیم سوکجین که بچه نداشت. داشت؟ دو سال زمان زیادی بود. اگر میخواست، فرصتش را داشت.

"من کیم نامجونم. امروز نمیتونم ببینمش؟" پرسید و منتظر شد.

"نامجونی اوپاست. میگه امروز میشه ببینتت؟" صدای دختر بچه آرام تر شده بود.

نامجون خندید. کیوت بود. داشت حرف هایش را به سوکجین میرساند. اما چه؟ به او گفته بود نامجونی اوپا؟ این بچه هم یکی دیگر از افرادی بود که در گذشته میشناخت؟

"هیونگ. میخوای به کشتنمون بدی؟ ماشین و بزن کنار"

این بار صدای یک غریبه دیگر را شنید. در آن ماشین چه خبر بود؟

**********

You've Forgotten Me [NamJin] [Completed]Où les histoires vivent. Découvrez maintenant