49_کمپ

86 26 4
                                    

آن طرف خیابان، با کلاهی بر سرش پشت یکی از میزهای کافه ای نشسته بود و به مردمی که وارد ساختمان روبه رویش میشدند، نگاه میکرد. برای جلو رفتن زیادی محافظه کار بود و برای به عقب برگشتن هم دیگر دیر شده بود.

خوشبختانه روز آخر بود و پرونده گالری کیم سوکجین قرار بود بسته شود. در غیر این صورت باید مقابل گالری، ماشین کمپ میگذاشت و همانجا میخوابید.

دیگر کارش از فکر کردن به (چرا بهش اهمیت میدم؟) گذشته بود. تصمیم گرفت فکر و خیال اضافی نکند و فقط کاری که فکر میکرد درست است را انجام دهد. نه روز دوم و نه روز سوم.. خبری از آن پسرها نبود که اگر بود.. شاید کارش به دعوا و درگیری هم میکشید که البته تا آن موقع اتفاق نیفتاده بود اما هر کسی در زندگی اش حداقل یک بار به جان دیگری می افتد نه؟

**********

تعداد ووت های فیک یک آرمی واقعی همیشه باید 0613 رو نشون بده😂

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

تعداد ووت های فیک یک آرمی واقعی همیشه باید 0613 رو نشون بده😂

You've Forgotten Me [NamJin] [Completed]Where stories live. Discover now