Part 71

244 84 79
                                    

عدم توانايي فرشته ها در دروغ گفتن و توانايي تشخيص دروغ باعث ميشد دادگاه هاي بهشتي و جهنمي تو كوتاه ترين زمان ممكن به پايان برسن ولي اينكه يه دادگاه بهشتي با وجود شكاف ها و ناگفته هاي زياد به پايان برسه و حكم اعلام شه ممكن نبود. با وجود دستور ون چينگ، دو سرباز قبليه ي نيه به هوايسانگ نگاه كردن و براي شنيدن حكم نهايي از سمت رهبر جديدشون منتظر موندن.

هوايسانگ گفت:"هنوز شكاف هايي تو اين ماجرا وجود داره.." چند لحظه سكوت كرد و به لان شيچن نگاهي انداخت. سرمايي كه روي چهره ي لان شيچن نشسته بود که  صورتش رو بي نهايت شبيه به وانگجي میکرد. در همون حال لان چيرن هم سكوت اختيار كرده بود. انگار كه قصد داشت با سكوت برادرزاده عزيزش رو مجازات كنه. به اجبار ادامه داد:"براي بررسي بيشتر ايشون رو موقت به زندان ببريد. راي نهايي رو بزودي اعلام ميكنيم."

وقتي دستورش رو اعلام ميكرد نگاهش رو به انتهاي سالن بود. اين بيشترين زماني بود كه ميتونست بخره. ون چينگ قصد اعتراض داشت اما هوايسانگ مانع شد و گفت:"تا زماني كه فرد گناهكار تو سرزمين منه قضاوت و اعلام حكم هم به عهده ي منه." لحنش محكم بود و كوچك ترين لغزشي نداشت. "بعد از اعلام حكم نهايي، هر وقت فرشته ي گناهكار براي جبران خطاهاش به جهنم فرستاده شد اجازه داريد براي تنبيهش تصميم بگيريد."

وانگجي به زنداني كه هوايسانگ دستور داده بود منتقل شد. درون سلولي كه هوايسانگ انتخاب كرده بود يه ميز، دو جاي مناسب براي نشستن و چند شمع براي روشنايي وجود داشت. هوايسانگ بلافاصله بعد از بيرون اومدن از سالن محاكمه پزشك ارشد رو احضار كرد.

يك طرف ميز وانگجي و در طرف ديگه پزشك ارشد نشست. فرشته ي مسن تمركز كرده بود و سعي ميكرد با بررسي نبض مچ دست وانگجي، اثري از نيروي معنوي درون رگ هاش پيدا كنه. در نهايت تسليم شد و دستش رو عقب كشيد.

گفت:"براي معاينه ي چشم هاتون بايد چشم بند رو باز كنم. لطفا اگر نور چشم هاتون رو اذيت كرد بگيد."

وانگجي متوجه اسيب هاش بود با اينحال ميدونست هوايسانگ تا پايان معاينه اجازه رفتن به پزشك مسن نميده بنابراين با شنيدن سخن پزشك دست هاش رو بلند كرد، پشت سرش برد و گره چشم بندش رو باز كرد. بعد از شل شدن گره، پارچه ي سفيد از روي چشم هاش باز شد و پايين افتاد. هوايسانگ نفسش رو مثل اه بيرون داد و نگاهش رو گرفت.

پزشک مشغول معاینه شد. مردمك چشم های وانگجی ثابت بودن و بنظر نميرسيد كه متوجه نور يا حتي سايه اي از حركات پزشك بشه.

بعد از معانيه چشم هاش كه نتیجه اش نا اميد كننده تر از معانيه ي انرژي معنویش بود، پزشک به نيروي معنوي خودش متوصل شد و به جست و جوي اسيب هاي دروني بدن وانگجي پرداخت.

درنهايت، در حالي كه سرش رو پايين انداخته بود بلند شد و از وانگجي فاصله گرفت. به هوايسانگ توضيح داد:"زخم هاي سطحي بدنشون با مصرف دارو و گذر زمان درمان ميشن. براي جراحت هاي دروني بيشتر از هرچيزي به نيروي معنوي خودشون نياز دارن اما سعي ميكنم با دارو به روند بهبودشون سرعت بدم."

Tears Of An Angel ♡.Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon