°•Part 28•°

818 183 53
                                    

"چه چیزی باعث شده تا بانو ون بین این همه خانواده، این مادر و پسر رو انتخاب کنه؟" ووشیان همون جور که بالای سر پسر بچه ایستاده بود و با موهاش بازی میکرد پرسید.

هوایسانگ اه کشید. بهتر بود تا قبل از رسیدن ون چینگ ووشیانو میفرستاد بره. "بخاطر اینده اش."

"اینده اش؟"

"اره. اهالی طبقه هفت اجازه دارن همراه پرونده ماموریتشون اینده های مختلفی که ممکنه پیش بیاد رو ببینن."

ووشیان سوتی زد و گفت:"پارتیتون کلفته ها. این که خیلی خوبه."

"به اون قشنگی و راحتی که فک میکنی نیست. و دقیقا مشخص نمیشه که چرا. تو نمیتونی بفهمی چجوری فقط متوجه میشی پایان داستان زندگیش میتونه خوب باشه یا نه. مثل کتابی که فقط اسم شخصیت هاشو بدونی و مستقیم بری صحفه اخر. "

ووشیان پرسشی نگاهش کرد. هوایسانگ ادامه داد:"این پسر تو بیشتر موارد اینده درخشانی نداره. اگه زنده بمونه عاقبتش قطعا دردسره و اگه مامانش اونو بکشه، خب یه دردسر دیگه." مکث کوتاهی کرد و ادامه داد:"حدس میزنم دیوونه میشه."

ووشیان بلند شد و کنار هوایسانگ دست به سینه ایستاد. "پس انتخاب بین بد و بدتره."

هوایسانگ تایید کرد:"اره. اگه نوزاد بمیره اتفاقای وحشتناک کمتری میوفته."

"و تو شکست میخوری." ووشیان یاداوری کرد.

هوایسانگ توضیح داد:"مبارزات ما فرق میکنه. مبارزه بر سر پیروزی نیست. ما نیاز نداریم تا با کسب امتیاز برای قبلیه پیشرفت کنیم چون همین الان هم تو بالاترین درجه ممکن قرار گرفتیم. در عوض وظیفه ما اینکه جلوی اتفاق های بد گرفته بشه و کمتر رخ بده."

هوایسانگ هیچ وقت تصور نمیکرد که روزی درباره این موارد با یه شیطان صحبت کنه. ولی با این حال ووشیان منتظر بود، با دقت گوش میداد و اون هم براش توضیح میداد! ادامه داد:"همین ون چینگ همچین پرونده ای رو انتخاب کرده چون قتل گناه وحشتناکیه. و اگه زنده بمونه خود نوزاد به احتمال زیاد قراره به یه اتفاق وحشتناک تبدیل بشه. اون میدونه که من نمیزارم یه نوزاد قربانی بشه و در این صورت شاید به ظاهر شکست خورده باشه. ولی برنده این مبارزه میشه."

"یه مبارزه حساب شده و سودمند."

"دقیقا. برای همین فکر کنم بین بد و بدتر، بد رو انتخاب کنم و به ظاهر توی این مبارزه شکست بخورم."

ووشیان که انتظار همچین جوابی رو نداشت، شکه پرسید:"تو میخوایی بزاری این بچه بمیره؟"

"این تنها راهه."

"نه نیست. تو بین بد و بدتر، بدترین و اسون ترین راه رو انتخاب کردی. چون از برنده شدن تو این مبارزه و قبول کردن مسئولیتش میترسی." با بی رحمی حقیقت رو تو صورتش گفت.

Tears Of An Angel ♡.Where stories live. Discover now