.♡Part 12♡.

1.2K 261 96
                                    

بخاطر امتحانا اپ خیلی عقب افتاد و بخاطرش متاسفم. ممنون که تا الان صبر کردین .♡

___

به تنه ی درخت تکیه داده بود. پای راستشو خم کرده روی درخت گذاشته بود و پای چپش معلق توی اون ارتفاع تکون میخورد.

بیشتر موهاشو روی شونه ی چپش ریخته بود و با نسیمی که میوزید کمی تکون میخوردن. چشم هاش بسته بود و توی ذهنش نت هایی رو که از دفترهای وانگجی یاد گرفته بود مرور میکرد و همزمان که انگشتاش ماهرانه روی فلوت سیاه تکون میخوردن توی فلوت میدمید تا موسیقیش بلند بشه.

میدونست بزودی سروکله وانگجی پیدا میشه. پس طبق عادت همیشگی یه درخت با تنه و شاخه ی مناسب برای نشستن انتخاب کرد و فلوت میزد. برای نزدیک شدن به وانگجی لازم بود مهارتش رو توی چیزی نشون بده که مطمئن بود این فرشته سرد رو به خودش جذب میکنه.

صدای فلوت ملایم بود. مثل یه لالایی و با نسیم توی هوا میرقصید و به گوش شخص دومی که با فاصله از درخت ایستاده بود، رسید.

خونه ی وانگجی کمی دورتر از مقر اصلی بود و فرشته ها رفت و امد زیادی به اون منطقه نداشتن. وانگجی برای خلوتش مخصوصا اونجارو انتخاب کرده بود. و حالا به تنهایی ایستاده و به نمایش فوق العاده ی روبه روش خیره شده بود.

اون بین کلاساش ساعاتی رو به موسیقی اختصاص داده بود. برای شاگرداش سنتور میزد. بهشون اموزش میداد چجوری سنتور بزنن و از موسیقی حتی برای رسیدن به هدفشون استفاده کنن. از قواعد، خواص و مضرات موسقی میگفت.

موسیقی میتونست ارامبخش یا محرک باشه. باعث بشه گریه کنی یا حتی به وجد بیایی. این نواهای خاصی که از سازهای موسیقی خارج شده و با گوش ها شنیده میشدن اما روی تک تک سلول های بدن و روح تاثیر میزاشتن.

براشون توضیح میداد نت ها کنار هم به صدای فوق العاده زیبایی تبدیل میشن ولی ممکن بود باطن همین نوای زیبا زهری باشه و این وظیفه اوناست که بتونن نت های خوب و بد رو تشخیص بدن. و با زدن نت های مثبت اثرات منفی نت های مضر رو خنثی کنن.

و با وجود توانایی و استعداد فوق العاده ی این فرشته بهشتی، وانگجی تا اون لحظه دست به فلوت نزده بود. برادرش لان ژیچن علاوه بر سنتور فلوت هم میزد ولی وانگجی ترجیح میداد از سنتور استفاده کنه و میونه خوبی با زدن فلوت نداشت.

میتونست حس نوا رو درک کنه. نوای موسیقی ساده بنظر میرسید. ولی وانگجی اونو میشناخت و میدونست زدن چنین صدای ملایمی اون هم بدون خطا و لرزش کار ساده ای نیست. هرچند ووشیان به خوبی اونو میزد و در کنارش وانگجی میتونست کمی از اهداف پشتش رو هم درک کنه. وی ووشیان از عمد اینو انتخاب کرده بود تا هم استعدادشو به رخ بکشه و هم از قدرت جذبش برای جذب وانگجی استفاده کنه!

Tears Of An Angel ♡.Where stories live. Discover now