Part 73

217 85 76
                                    

همزمان با آشوب به راه افتاده در پرتگاه مجازات، اتاق هوایسانگ در مرکز شهر چینگ‌هه آروم بود. گوشه ای از اتاق دختری در سکوت نشسته بود. ما بین دست هاش کتابی با جلد زرد قرار داشت و هر چند دقیقه یکبار صدای ورق زدن کاغذ های نازکش به گوش میرسید.

مدتي قبل، بعد از اینکه اربابش سفارش های لازم در مراقبت از جوجه شیطان به اون سپرد، اتاق رو به مقصد پرتگاه مجازات ترک کرده بود. روز مجازات لان وانگجی فرارسیده بود و با توجه به زمان، چیزی تا اجرای حکم باقی نمونده بود.

بعد از مدتی لی ار کتاب رو بست و اون رو روی میز مقابلش گذاشت. حتی مطالعه کتاب هم نمیتونست از غم اتفاق پیش رو و نگرانیش کم کنه و کمکی برای حواس پرتی باشه.

نگاهش به سمت چپ اتاق چرخید. گوشه ی اتاق تختی قرار داشت و روی تخت ووشیان هنوز بیهوش بود. آسیب های ظاهری رو به بهبود بودن هرچند آسیب های درونی همچنان به زمان نیاز داشتن. پس از معاینه هوایسانگ متوجه نکات عجیبی شده بود. جسم ووشیان پر از اسیب بود اما همه ی اون زخم هارو از حمله ی جین زیشوان دریافت نکرده بود. برخی از اون اسیب ها دقیقا از نیروی خودش نشات گرفته بود!

اون روز هوایسانگ ساعت های اولیه مرگ برادرش رو بیاد اورد. در اون زمان ذهن اشفته و غمگینش به تنها چیزی که میتونست توجه کنه مرگ برادرش بود. اون شب خودش رو درون تاریکی مطلق و شکست غرق کرده بود، با این حال ووشیان با اسیب های متعدد مقابلش ظاهر شد و تا جایی که در توان داشت به این فرشته ی عذادار کمک کرده بود. حالا متوجه میشد که بخشی از اسیب های ووشیان نه از جنگ و مبارزه که از برخورد با انفجار اژدهای خاکستری به وجود اومده بودن!

و این هوایسانگ رو بیشتر از قبل شکه کرد.

ووشیان نه تنها در برابر حملات بی رحمانه ی زی‌شوان دووم اورده بود که از انفجار نیرویی چندین برابر تحمل خودش و قبیله اش هم زنده بیرون اومده بود!

ووشیان یه نیمه شیطان از رتبه ی چهار بود. در حالت عادی نیروی کشتار یه فرشته از رتبه ی هفت میتونست یه شیطان از مابقی قبایل رو به خاکستر تبدیل کنه. قطعا وجود نیمه ی انسانی در یه نفر اونقدری قوی نبود که بتونه سپری برای نجاتش باشه ولی ووشیان نجات پیدا کرده بود!

هرچند با وجود زنده موندن، ووشیان باز هم اسیب دیده بود. ولی با توجه به اینکه در اون موقعیت هوایسانگ نه خبری از حضور ووشیان داشت و نه قصد جدی برای اسیب رسوندن بهش، بنابراین با وجود اینکه اختلاف طبقاتی زیادی بینشون، هوایسانگ با مرزی به باریکی مو موفق شده بود از مجازات بهشت فرار کنه.

لی ار با نگاه به ووشیان اهی نسبت به سرنوشت این دو نفر کشید.

دستش رو به میز تکیه زد و بلند شد و برای اوردن داروی جدید از اتاق بیرون رفت. تهیه ی انواع معجون ها و داروهای تقویتی از هنر های لی ار بود. اهالی عمارت به دیدن لی ار در حال درست کردن چنین معجون هایی عادت داشتن بنابراین هیچ کس به مقصود اصلی داری های لی ار مشکوک نمیشد.

Tears Of An Angel ♡.Место, где живут истории. Откройте их для себя