🎠پارت چهل و ششم🎠

2.4K 527 44
                                    

هرکسی مشغول کار خودش بود اما نگاه کیم جونگین دنبال پسر ریز نقشی کشیده میشد که توی اقیانوس مشغول شنا کردن بود و از محدوده ایی که اجازه ی شنا داشت ، یه کم فاصله گرفته بود و همین باعث شده بود که جونگین بیشتر روی کیونگ دقیق بشه .

چانیول و بکهیون مشغول حرف زدن و خندیدن بودن و ماریا هم داشت با هیجان یکی از خاطرات مزخرف کالجش رو برای جونگین تعریف می کرد و جونگین هم کوچک ترین توجهی نشون نمی داد و نگاه خیره شو به کیونگسو دوخته بود که تو دل اقیانوس اطلس ، مثل یه نقطه ی کوچولوی سفید رنگ به نظر می رسید .

حدود بیست دقیقه گذشته بود و کیونگ هم چنان مشغول شنا کردن بود و جونگین دست از نگاه کردن بهش برنداشته بود ، چون به صورت ناخودآگاه یه حسی باعث میشد احساس خطر کنه و چشم از کیونگ برنداره ... و همین طورم شد و جونگین از دور دید که خیلی ناگهانی کیونگ رفت زیر آب و تنها کاری که جونگین تونست بکنه ، این بود که اسم کیونگ رو بلند فریاد بزنه و به طرف آب بدوه .

با فریادی که جونگین کشید ، همشون به خودشون اومدن و بک وحشت زده پرسید : چی شد ؟؟

چانیول به نشونه ی نمی دونم ابرو بالا انداخت و به همراه بک خیلی سریع به سمت آب دوید . غریق نجات ها هم که انگار کیونگ رو دیده بودن ، بدون معطلی وارد آب شدن و پشت سر جونگین به سمت نقطه ای شنا کردن که کیونگ زیر آب رفته بود .

بک پاهاش می لرزید و می خواست وارد آب بشه که چانیول با خشونت مچش رو کشید و با اخم گفت : با این پاهای بی جون می خوای وارد آب بشی ؟ تو نمی خواد بیایی من و جان میریم .

و بعدش بدون این که اجازه ی زدن حرف اضافه ای رو به بک بده ، با جان وارد آب شدن و به سمت نقطه ی مورد نظر شنا کردن . بک در حالی که واقعا قلبش داشت ایست می کرد و زبونش از ترس بند اومده بود ، دستش رو نقاب پیشونیش کرد تا بدون مزاحمتِ نور ، دریا رو ببینه ... اون نقطه شلوغ شده بود و بک از بین جمعیتی که به اون سمت شنا می کردن ، دید که جونگین از زیر آب بیرون اومد و جسم بی حال کیونگ رو بالا آورد . بکهیون دیگه منتظر نموند و در حالی که اشکاش روی گونه ش فرو می ریختن ، زیر لب زمزمه کرد : هیونگ ...

و بعدش بدون معطلی وارد آب شد ... غریق نجات ها بدن کیونگ رو داخل قایقشون انداختن و خیلی سریع مشغول فشار دادن قفسه ی سینه ش شدن تا آب وارد شده به شش هاش خارج بشه . به جونگین هم کمک کردن تا بیاد بالا و جونگین به خاطر این که آب وارد مجاری تنفسیش شده بود ، به شدت سرفه می کرد و با مشت به قفسه ی سینه ش می کوبید .

چانیول و جان و بکهیون هنوز توی آب بودن و نگران اطراف قایق جمع شده بودن و منتظر نتیجه ی کار غریق نجات ها بودن ... با فشارهایی که به قفسه ی سینه ی کیونگ اوردن ، آب از دهنش خارج شد و بعد از چند تا سرفه ی کوچیک چشماش رو باز کرد .

.• 𝙃𝙤𝙩𝙚𝙡 𝘾𝙖𝙡𝙞𝙛𝙤𝙧𝙣𝙞𝙖 •.Where stories live. Discover now